در لابلاي صفحاتي از زندگي كه ورق زديم ...رسيدن به سال 97 ميتونه تازه ترين حكايت ناخونده باشه ...اميدوارم دل اين صفحه ها با بهترين اتفاقات براي هممون همراه و پر بشه... و در ميون هياهوي دنياي هزار توي مجازي و رسانه هاي بيشمار ارتباطيش ..خاطرات خوبمون رو نمايان و خوش رنگ تر از قبل كنه ...

در لابلاي صفحاتي از زندگي كه ورق زديم ...رسيدن به سال 96 ميتونه تازه ترين حكايت ناخونده باشه ...اميدوارم دل اين صفحه ها با بهترين اتفاقات براي هممون همراه و پر بشه... و در ميون هياهوي دنياي هزار توي مجازي و رسانه هاي بيشمار ارتباطيش ..خاطرات خوبمون رو نمايان و خوش رنگ تر از قبل كنه ...

نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی                       گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی                        تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت                               به مردمی نه به فرمان چنان بران که تو دانی                     بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را                                   ز لعل روح‌فزایش ببخش آن که تو دانی                               من این حروف نوشتم چنان‌که غیر ندانست                         تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی                      خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است                        اسیر خویش گرفتی، بکش چنان که تو دانی                       امید در کمر زرکشت چگونه ببندم                                دقیقه‌ای‌ست نگارا در آن میان که تو دانی                 یکی‌ست ترکی و تازی در این معامله حافظ                           حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی

ممنون از بهار عزیز بابت محبت های پایدار

راز درون پرده ، ز رندان مست پرس

کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

پیوسته در کوی دوست به یادت بوده و خواهم بود

پیدا کردن یکصد دوست معجزه نیست

معجزه  پیدا کردن تنها یک دوسته

که در کنار شما بایسته 

حتی زمانی که صدها نفر علیه شما هستن

اگه يكي از اينجور آدما هستي قدر خودت رو

بدون چون در عين بي نيازي همه چشمشون

به كارهاي تواست

پند نگاره هاي دريائي

راست بگو نهان مکن  

پشت به عاشقان مکن 

چشمه کجاست تا که من

آب کشم سبو سبو !؟ 

مولانا

  امروز ندانم بچه دست آمده‌ای

کز اول بامداد مست آمده‌ای

گر خون دلم خوری ز دستت ندهم

زیرا که به خون دل به دست آمده‌ای

ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻡ

ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ

ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﺭﯾﺪﻡ

بهترین درمون عشق ، چيزي نمي تونه باشه جز...عشق متقابل
مرهمی که گذشت زمان اون رو هزاران بار محك زده و در بوته آزمايش گذاشته .

گذرنگاره هاي دريائي

اخلاقي رو كه اين روزها در جوامع مي بينيم نمي تونيم چيزي جز غريزه ي گله اي در تك تك افراد ترجمه كنيم

نقض نگاره هاي دريائي

زندگي بعضي از آدما حتي با به دنيا اومدنشون هم شروع نميشه ...اما زندگي خيلي هاي ديگه به محض مرگشون شروع ميشه

بداهه نگاره هاي دريائي

حقا،اوني که کم تر مالکه،كم تر مملوک دیگران ميشه ..پس غلط نميشه اگه بگيم درود بی پایان بر فقر معتدل! اونجایی که هيچ دولتي وجود نداره...

گيج نگاره هاي دريائي

چه کم شمارند تعداد کسانی که مستقل باشن،چرا كه این امتیاز افراد قدرتمنده

دريانگاره

کسی که خودش رو شریف مي دونه ، هرگز سعی در شرمنده ساختن دیگرون نمی کنه بلکه بالعکس،تصمیم می گیره تا در مقابل تموم رنج کشيده گان همواره شرمنده اونها باشه

دلنگاره دريائي

بدترین پاداش یک استاد اینه که شاگرداش تا ابد در حال شاگردی اش باقی بمونن و از اون بدتر اينكه ..در يادگيري مقلد و كپي پيست كار بار بيان

حقيقت نگاره هاي دريائي

مرد دانا اونیه که علاوه بر توانایی دوست داشتن دشمناش،بتونه دوستاش رو هم دشمن بداره

خودنگاره هاي دريائي

سالها گذشت تا بعد از رسيدن به تجارب تلخ و شيرين يك عمر .. با اطمينان بگم كه زندگي چيزي جز نتيجه و سرانجام يك جنگ نيست ..جنگي كه همه جوامع رو ابزار خودش قرار داده ...!!!؟؟

دلنگاره هاي دريائي