×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشق دريا

فردين

× اين وبلاگ خصوصي(و نه عمومي) بوده و با همين عنوان و صرفا براي مخاطبان خاص تعريف شده،و تابع قوانين وبلاگهاي خصوصي است،بخش محتوائي تماما نوشته،ترجمه يا گردآمده توسط فردين مدير اين وبلاگ ميباشد.هرگونه رونوشت واستفاده از محتواي نوشتاري و تصويري براي هيچكس مجاز نيست و هرگونه نقل قول و غيره تحت هرعنوان وانتقال به ديگر وبلاگها يا فضاهاي مجازي،عمدا يا سهوا توسط هر شخص و مقامي بدون اطلاع و اذن مديراين وبلاگ غير قانوني و مجرمانه تلقي شده و عنداللزوم در مراجع صالحه و قانوني قابل پيگرد است،مضافا براينكه نگارنده در قبال هرگونه رونوشت يا باز نشر مطالب بدون رعايت موارد فوق از خود سلب مسئوليت كرده و مرتكب شخصا پاسخگوي عواقب و خسارات معنوي و قانوني متعاقب و مرتبط خواهد بود
×

آدرس وبلاگ من

asheghedaryaa.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/fardin1347

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

روزگار عجيب قسمت دوم

نمی دانم چه می خواهم خدايا ، به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جويد نگاه خسته من ، چرا افسرده است اين قلب پرسوز ز جمع آشنايان می گريزم ، به كنجی می خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تيرگيها ، به بيمار دل خود می دهم گوش گريزانم از اين مردم كه با من، به ظاهر همدم و يكرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پيرايه بستند از اين مردم كه تا شعرم شنيدند ، برويم چون گلی خوشبو شكفتند ولی آن دم كه در خلوت نشستند ، مرا ديوانه ای بدنام گفتند دل من ای دل ديوانه من ، كه می سوزی از اين بيگانگی ها مكن ديگر ز دست غير فرياد ، خدا را بس كن اين ديوانگی ها - از فروغ فرخ زاد عاشقانه هایم را سرودم اما تو هرگز نخواندی خنده‌های کودکی‌ام را به دیوار آویخته‌‌ام اشک‌های نوبرانه‌ی جوانیم را زیر بالش پنهان کرده‌ام و حالا، سردرگم از ظلمتِ افکار سیاه و مسموم به سپیدی کاغذها پناه آورده‌ام و باز گرفتار سکوتم... باز قلم در دست میگیرم که عاشقانه برایت بنویسم اما چه ســـــــــــــــــــــــــــــــــود تمام عاشقانه هایم درد میکند به اندازه ی درد دوری .... همه ما به انواع و اشكال مختلف ..دوستدار و علاقمند به سفر هستيم ..اما اين روزها سفر در هر مقياس زماني يا مكاني و در هر حد و اندازه اي مستلزم هزينه است..!! هزينه زمان..هزينه مالي ...هزينه حوادث و ريسك هايي كه برنامه سفر داره و خلاصه از اين قبيل سختي و درد سرها .... تازه بعد از انتخاب مقصد و مدت سفر هست كه اين هزينه ها نمود پيدا ميكنه...قديما ..( البته منظورم صد سال پيش نيست ، همين چند دهه پيش رو ميگم) ميتونستيم با كمترين هزينه بهترين تفريح و مسافرت هاي انفرادي و گروهي رو رفته يا داشته باشيم...!!! پول ها معمولا در جيب و جيبها يك اندازه بودند ...در نتيجه نيازي به حرص زدن بيشتر نبود...!!! اما چرا !!!؟؟ چون همه چيز در كنار هم و با هم بودن و تقسيم لذت و شادي هاي جمعي خلاصه ميشد....افسوس كه به مرور با فراگير شدن تجمل گرايي و تغيير ارزش هاي واقعي به مجازي...... مثل رواج اسمها و القاب دهن پر كن در نتيجه چشم و هم چشمي براي عقب نماندن از قافله نوگرائي... و ايده آليستي نگاه كردن به زندگي در نتيجه استحاله از نگرش سنتي به مدرنيته ... كه تا عميق ترين روابط انساني در سطح جامعه رواج يافته..دچار تغييرات فرهنگي و اجتماعي پيش بيني نشده و گاها ناخواسته شديم .كه با طيفي گسترده و فراگير همراه شده .. از تصميم براي ازدواج و بچه دار شدن بگير تا انتخاب نوع وشيوه زندگي در مراحل مختلف حيات خودمان ...بگذريم اين رشته سر دراز داره كه از مباحث و عالم سفرها و روابط مجازي كه موضوع مد نظرم هست دورمون ميكنه ...خدمت شما دوست همراه و پيگيرم عرض كنم كه ... سفر به دنیای مجازی رو می تونيم به نوعی با تفکری مرتبط بدونيم که سال هاست فکر پدران ما رو به خود مشغول کرده ...!!! تفکری که ریشه در شرق داره. در هند باستان ما با دو دنیای واقعی و آواتاری روبرو بودیم و هر کس می تونست زندگی دوگانه ای داشته باشه. مثلا ویشنو ( یکی از خدایان سه گانه هندو ، خدایی که در قالب آواتار حلول می کنه) 10 آواتار (زندگی مجازی) داره ، كه هنوز در قالب آخرین آواتار حلول نکرده. آواتار نهایی، " کالی" یا همون اسب سفید نام داره. هنگامی که پلیدی به اوج برسه، ویشنو سوار بر اسبی سفید از آسمان فرود آمده و شمشیر خود رو همچون شهاب حرکت خواهد داد..... یعنی می تونيم بگيم که تفکر وجود منجی، در هندوایسم هم وجود داره.... !!! با دونستن اين عقبه از عوالم مجازي نزد پدران شرقي ، حال برگردیم به دنیای آشنا و نازنين مجازی خودمون كه همه يكجورائي معتادش شديم...البته با دوزاژ متفاوت .. اونچه كه ما رو به این فضا پیوند می زنه ... زندگی آواتاری در فضای مجازی است !!! که می تونيم اون رو به نوعی اسطوره سازی تشبيه كنيم ... شايد بپرسيد چطور ..؟؟! ميتونم بگم به اين معنا،که فرد با خلق آواتاری که از خودش ساخته و برای دیگران به نمایش می گذاره ، شخصيتي متفاوت که احتمال داره کاملا شبیه خودش نباشه ....( سئوال اين قسمت من از شما اينه : مرد و مردونه چقدر شبيه آواتار خودتون هستين ..؟؟ ) از طرف دیگه هر فرد ممکنه آواتارهای گوناگونی داشته باشه که تفاوت هایی با هم داشته باشند...!!! دوست مجازي من با اون آواتور توپ و جذابت..!!!؟؟ ميدوني نكته جالب اين قضيه كجاست ..؟؟!! نکته جالب اینجاست که افراد در مرحله دوم شیفته شخصیت اسطوره ای می شن که خودشون برای خودشون ساختن ...؟؟؟؟؟؟ و این اسطوره در بسیاری از موارد، ممکنه مثبت نباشه...( قربونت خدا..) شما خواننده محترم و ديگر اعضاء و افراد حاضر، در فضايي كه ترسيم شد، در حالی بخشی مهم از زندگی خودتون رو در فضای مجازی می گذرونيد که نمی دونيد این حضور، می تونه در نهایت زندگی واقعی تك تك امون رو کاملا تحت سلطه خودش در بياره ....؟؟!! ( چه بسا در آورده باشه ..خودتون با كمي دقت بهتر ميتونيد اين حقيقت رو تاييد كنيد) اينجوري ميشه كه حضور اونها در جهان واقعی پيوسته و تدريجا کمرنگ تر و زندگی مجازی شون مدام پررنگتر ميشه...؟؟ این ماجرا اونقدر ادامه پیدا می کنه که این افراد (از جمله خود شما) !!! فراموش می کنند و فراموش مي كنيد كه حالا دقیقا در کدوم فضا قرار داريد و باید چگونه عمل کنيد.؟؟!! رك و بدون پرده بهتون بگم معنيش اينه كه دچار شدن به نوعی دو شخصیتی (دوگانگي شخصيت) رو بهمراه داره که اينگونه افراد و شايد خود شما رو دچار بحران واقعیت می کنه. !!! این افراد به همین دلیل گاهی فراموش می کنند که شخصیت واقعی شون دقیقا چیه و چطور بوده...؟؟ در نهايت شخصیت واقعی این افراد با اونچه كه در پروفایل یا فعالیت ها و گفتگوهای خود در فضای مجازی نوشته اند و رد و بدل ميكنند، تفاوت های بسیار و گاه غير قابل اغماضي داره ..!! اینگونه افراد ( كه شامل خيلي هامون ميشه ) برای برقراري ارتباط با دیگران از نقابی مجازی یا شخصیتی مجازی (گاها مصلحتي) استفاده می کنند که واقعیت و وجود خارجی نداره. به بیان ساده تر اونها و شايد خود.....هر روز دروغ می گویند، مي نويسن و بسیار هم ميگن و مينويسند. هر چند نبايد اين حقيقت رو هم از ذهن دور داشت كه هستند بسیاری از کاربران كه خود رو با هویت واقعی اشان آشکار می کنند. اينجاست كه اين بحث به نقطه حساس و قابل توجه براي تحليل رفتارهاي مجازي ميرسه ... بنده دانسته ها و تجارب خودم رو نوشته و مي نويسم ..شما هم اگر اراده و باور محكمي در تجارب و دانسته هاي خودتون ديديد در هر قسمت اونرو مورد نقد و بررسي قرار داده يا كامل تر كنيد... ( پايان قسمت دوم ) دلنوشته هاي دريايي / فردين عاشق دريا

چهارشنبه 7 اسفند 1392 - 2:08:23 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   6:31:12 PM

چرا چون سيستم آلوده است و اگر يكي را بگيرند در شهر خيلي ها را بايد بگيرند!!!... حقيقتي كه بر آنها(قربانيان جنگ) ميرود را فقط خانواده هايشان لمس ميكنند ...و هر لحظه خون دلها ميخورند..اما دم نمي زنند..هر جا مينويسند و از نام اين جماعت كيسه ها دوخته و ميدوزند تا به كارهاي خود مشروعيت بدهند ..ولي فقط تصور كنيد كه اگر فقط نام رزم آوري و شهيد و اسير و جانباز را از اين جماعت بگيرند ديگر هيچ مشروعيتي برايشان نخواهد ماند ....وقتي ميگوئيم آرامش و عزتمان ثمره خونهاي به زمين ريخته شده است ...گزافه نگفته ايم ..اگر فسادي هست ، اگر خلافي هست ..اگر تبعيضي هست ..و اگر اشرافي گري و رانت و باند بازي رواج يافته ..ايراد از خود ما است...اگر دزدان ميلياردي داريم بخاطر سوء مديريت و

فاصله گرفتن از همين ارزش هاست...من به تاريخم با تك تك رزم آوران و شهدايش در طول تاريخ افتخار ميكنم اما فقط در امروز زندگي ميكنم هرچند از سال 62 از دنيا رفته ام ...و مرگ را شيرين ترين هداياي دنيا ميدانم ..مشروط بر اينكه براي دفاع از خاك و آب و سرزمين و مردم و تاريخ و ناموسم باشد ...و از احدي كه جان داشته باشد ترس ندارم حتي اگر يك دنيا باشد چون يك بار مردن و جان دادن ارزش يك ثانيه ترس را ندارد...پس شعار هميشه گيم اين است ...ايراني ، به ايراني بودنت افتخار كن ، ايراني باش و ايراني زندگي كن و يك ايراني وطن دوست و وفادار به آب و خاكت بمان و جانت را در اين راه بده تا جاودانه شوي

اما هومن جان در مورد  اين غريبه كه آشناي ديروزه رو زياد جدي نگيريد ...چون باورش ميشه خودش يا حرفهاش مهمه بيشتر دست و پا ميزنه و تلاش ميكنه كه به هدفش كه بر هم زدن آرامش اين جمع است برسه

سپاس از حضورت پايدار باشي

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   6:29:21 PM

شكي نيست كه مخالف و مخالفت در هر سيستمي وجود دارد...ايرادي ندارد .. اما تا جائي كه موجب پراكندگي و تفرقه نشود ...چون جائي كه تفرقه بيفتد و باشد...كسي ديگر حكومت ميكند ...و چه بسا كه او در راستاي منافع ملي و ميهني كار نكند ...شخصا يك ايراني هستم ..و در يك سيستم كاملا نظامي بزرگ شده ، زندگي كرده و هزينه ها داده ام و در آغوشم خيلي از دوستان و عزيزانم را خود چشم بسته ام ، ولي خون آنها را هرگز وجه المصالحه و مفري براي منافع خود نكرده و نميكنم ...كاري كه خيلي ها اين روزها با سوء استفاده از نام شهيد و جانباز و اسير مي كنند و دهها بنياد و سازمان به نام آنها درست شده كه صدها نفر  به نامشان مشغول به كار شده و صدها شركت بنامشان تاسيس شد كه الان تبديل به غول هاي اقتصادي شده اند و تنها كسي كه بر سر اين سفره نيست صاحبان اين سفره اند ...ولي در ميان مردم جوري رفتار ميكنند كه انگار آنها را در پر قو نگاه داشته اند... پرداخت ميلياردها تومان از مطالبات سي ساله اشان را رسانه اي كرده!!!؟؟ اما نميدهند و نداده اند...و از خدا ميخواهند كه منقرض شوند تا نام شهيد بر آنها بگذارند البته فقط كساني را كه خود صلاح بدانند و تشخيص دهند ..چون شهيد به اداره اشان مراجعه نميكند و مطالبات و حقوق زير پا گذاشته شده اش را طلب نميكند ...!!! تا به جاي آنها نفراتي از بدنه فساد ...هزار هزار ميلياد بدزدند و ببرند..؟؟ تازه اگر هم گير افتاد يا خود به دلايل مشخص فراريش دادند ، در رسانه ها فرياد بزنند آبروي فرد مسلمان نبايد برود...منظور دزد مسلمان است!!؟؟ كدام مسلمان.....مسلماني كه امامش علي از كوتاه كردن دست و رسوا نمودن دست اندازي به يك سكه از مال مردم توسط  مسئول دزد و دست انداز به مال مسلمان را گذشت نميكرد...؟؟

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   5:55:01 PM

درود بر شما هومن عزيز

جهت اطلاع عرض كنم كه اين فرد چندان غريبه نيست و قبلا هم مستقيم و غير مستقيم با شما درگير بوده..!!!! اينكه هر يك از ماكم و بيش مخالف و موافقاني داريم جاي بحث ندارد ....و امري طبيعي است ...اما يك چيز قابل نفي و انكار نيست ....ما با هر زبان ، فرهنگ و قوميت در كشوري به نام ايران هستيم ...با تمام داشته هايش تاريخش ، مردانش ، زنانش ، سربازانش ، شهيدانش در طول تاريخ و هر چيز كه استقلال و امنيت و مردمش را زير هر پوشش و عنواني هدف قرار دهد ..وظيفه تك تك ما اين است كه از آن پاسداري كرده و در صورت لزوم افشاگري و رسوايشان كنيم...همه ما ميدانيم كه هر دولتي سيستم امنيتي و نظارتي دارد... و در مورد كشور عزيزمان ايران كه از اين جنبه شهره عالميم و در اين سرزمين حتي يك پرنده مهاجم در آسمان و يا يك شناور در دريا و يا يك نفوذي در زمينش راه ندارد ..... در روزگاري كه در كشورهاي همسايه ما پدران و مادران از صبح كه فرزندانشان را از درب منزل بدرقه ميكنند اميدي به بازگشت آنها ندارند...اين يعني فقدان امنيت...حتي اگر هزاران مشكل داشته باشيم ...بايد خدا را شكر كنيم...كه اين امنيت را داريم كه هر روز بصورت فردي و جمعي با بمب و عمليات انتحاري به هوا نمي رويم...در سايت آپارات ميتوانيد فيلم فوتبال بازي كردن بيگانگان با سرهاي بريده شده جوانان و زنان سوري باشيد كه دهها فيلم از غارت و چپاول و تجاوز به زنان و دختران اين كشور را نشان ميدهد.هرگز منكر مشكلات نبوده و نيستم و خود از منتقدين شديد ايرادات ، اشكالات و فسادهاي اقتصادي و كلان موجود و بيكاري و تورم و هزار مشكل ديگه هستم...ولي باز هم از خيلي جاها بهتريم ..باور كنيد امنيتي كه داريم مديون خونهاي سربازان جوانيست كه هر روز در مرزها و درون كشور بخاطر اين كشور به زمين ريخته شده و ميشود ... مردان و زنان واقعي اين سرزمين كساني هستند كه هر لحظه مراقب توطئه بيگانگان هستند... مسلم است كه در هيچ كشوري همه يكجور فكر نمي كنند...

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   4:08:33 PM

با سلام به شما بانو يلدا
به عنوان يك بزرگ تر در طول اين ماهها همواره در اين جمع عزيز و ارجمند بوده و احترامتان بر تك تك ما واجب بوده و خواهد بود و فكر نمي كنم كسي منكر واقعيت پروفايل شما بوده باشد ... اين محيط بايد آرام بماند تا كساني كه مي آيند از آن آرامش بگيرند ..متاسفانه عامدا يا سهوا گاها شاهد ظهور و پيدايش افرادي هستيم كه نه خودشان جا و مكان و عنوان مشخصي دارند و نه اين آرامش را بر ميتابند .. وظيفه قديمي تر و بزرگان اين جمع است كه آنرا پاس بدارند ...چون همگي داد و ستد نوشتاري و مجازي دارنددر نتيجه بايد از آن صيانت كرد ...شخصا هرگز شروع كننده بحثي نبوده ام ولي وقتي كسي به صفحه بنده مي آيد و خود را مخاطب مستقيم بنده قرار داده و عمومي و غير محترمانه مي نويسد و سنش به 30 سال نرسيده و از رانده شده هاي اخير سايت است و خود را 52 ساله معرفي ميكند و ساكن اطراف تهران چاره اي ندارم جز پاسخ.... هر چند متوجه منظورتان از (اصل و واقعي بودن پروفايلتان و ارتباط آن با اين بحث نشدم) با اينحال از حضورتان سپاسگزارم 

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   3:31:36 PM

Likes 1

بادرود وسلام به آقای فردین ی گرامی من به شما میگویم که پرفایلم براساس واقعیت هست

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   3:09:11 PM

دوستان در آستانه ورود به سال جديد تلاش كنيد كه با آرامش و سلامت و شادابي وارد سال جديد شويد و خداي ناكرده به تحريك اين و آن جمع دوستانه اتان تحت تاثير قرار نگيرد....موفق باشيد

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   2:54:35 PM

ز - منافقين سعي ميكنند شناخته نشوند و چهره حقيقيشان را به كسي ننمايانند

ع - همه به اين باور رسيده اند كه حتي در مشروعيت و درست بسته شدن نطفه يك منافق در شكم مادرش بايد شك و ترديد داشت

 و دهها ويژه گي ديگر كه همگي در ناجنابتان جمع است.. اگر لازم شد به وقتش عرض ميكنم پس ، ناجناب منافق كاسه كوزه ات را از اين جمع برچين و دام بر بام دگر نه ... كه منافق تحت هر پوشش و عنواني كه ظاهر شد ... رسوا كردن و خونش مباح است... ناجناب منافق تو نه ايراني هستي و نه خارجي ...نه دنيال ارزش هاي تاريخي هستي و نه به دنبال دستاوردهاي انقلاب ...تو خود خود منافقي كه لازم باشد به هر شكلي در آمده و از هر دري سخن خواهي گفت ...و توصيه بنده به دوستان اين است كه براي در امان ماندن از شر منافق و منافقين و اجازه ندادن به ورودشان به اين جمع ..علي الخصوص با علامت هاي سئوال و استفاده آنها از القابي مانند دكتر و مهندس و آخوند و روحاني كه عدم اثباتش جرم است اينگونه حضرات را در سطل معروف ذباله يا بازيافت و بهتر بگوئيم امحاء بياندازيد ...چه اگر غير از نفاق در وجود چنين اشخاصي بود ...جاي مشخص و وبلاگ مشخص و نام مشخص داشتند

پاينده و مستدام باد مهر و دوستي و مهرورزي ...برقرار باشيد


https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   2:53:57 PM

منافق ويژه گيهاي متعددي دارد كه خدارا شكر شما به صورت بين تمامي آنها را داريد ...منافقين چند ويژه گي دارند...

الف - دو چهره و چند چهره و گاه هزار چهره اند

ب - منافق هنرش ايجاد نفاق و دو دستگي در ميان مخالفان فكري و جمعي خود است

پ - منافق به شكل هر كسي در مي آيد...حتي روحاني و آخوند كه نمونه هاي شما كم نبوده و نيستند كه در عالي ترين سطوح بخاطر آگاهي فرزندان انقلاب از صحنه حذف يا خانه نشين شده اند

د - منافق از دين و باورهاي مردم استفاده ابزاري ميكند و از هيچ كار ابائي ندارد

ذ - منافقين براي رسيدن به اهداف خود راسخند تا آنجا كه اگر لازم شود ايئولوژي و فكر و دينشان را هم عوض كرده و خواهر و مادرشان را هم فداي اهداف خود كرده و صلوات مي دهند

ر - منافقين براي ورود به هر جمعي اجازه نميخواهند ..بلكه بوقلمون صفت به هر شكل و آب و رنگ در مي آيند ..حتي در قالب استاد ، فيلسوف ، مروج دين و آخوند

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 اسفند 1392   2:52:48 PM


السلام عليكم آقاي چهار تا علامت سوال

اولين ملاك هر مناظره و بحثي مشروعيت داشتن طرفين است ، كه متاسفانه همين اولين ملاك را نداريد !!!و با چهار تا علامت سئوال خود را معرفي كرده ايد و با تك ستاره ... اسم خود را آخوند گذاشته ايد كه خود همين ادعا جرم است !!!! با دهان كثيفتان فرموده ايد آخوندمان كرده ايد...!!! جرمي ديگر چون آخوند كردني نيست...آخوند ترتيب صدها منافق چون شما را مي دهد!!! و همين توهيني منافقانه براي نفي غير مستقيم قشري خاص و تشويش اذهان اين جمع است كه خود جرمي است بزرگ تر....!!! در مورد پدر و مادر و خواهر و برادر گفتيد...بايد خدمتتات عرض كنم خود بنده و دو برادرم و چندين تن از اقوام نزديك در جنگي كه امثال شما در بحبوحه آن در سني بوديد كه با كثيف كردن و شاشيدن در دامان مادرتان فرصت حضور در آنرا نداشتيد عملا پاسخ كساني كه ادعاي رفاقت با قافله و شراكت با دزد را دارند ..داده ايم  شكر خدا شهيد و جانباز و اسير داده ايم...و اگر خواهر و مادر امثال تو با اجازه يا بي اجازه جنابتان ، در هر پست و منصبي كه هستي توسط  جماعت عرب عراقي و آلات عربي صلوات داده نشد تنها و تنها بايد به جان ما دعا كنيد ...!!!؟؟ تو هر چه باشي آخوند نيستي ...چون به قول خودت آخوند هر جا برود اذن نميخواهد چون شناخته شده و با عبا و عمامه اش مي رود...تو آخوند نيستي ...و نمي تواني باشي ...چون آخوند بي اجازه وارد هر بحث و جمعي نميشود ..شان خود را حفظ ميكند ...چون ميداند آخوند نماها سعي در تخريبشان دارند.... ...تو يك منافقي كه مانند گرگها با كمين در برهوت انسانيت به دره آرامش ميزنيد....همانگونه كه سالها اين كار را در زمان جنگ و صلح كرديد... و شخصا دم خيلي از شماها را چيده ام ...

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 8 اسفند 1392   11:16:00 AM

 

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف 
خدا را شانه می کردم

نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم

چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با 
دل دیوانه می کردم

یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
اگر از 
مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم

سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم


https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 8 اسفند 1392   11:15:11 AM

 

  درود بر دوست اديب  و سخندانم

آنچه اين شاگرد را با آن خطاب قرار داديد ، گرچه ارزشمند است اما چيزي نيست جز نشاني از بزرگواري هاي پيوسته و مدام شما نسبت به دوستان خود

بزرگوار ، مدتهاست لابلاي فراوان دوستان فهيم و ارزشمندتان ...مطالب شما رو در وبلاگ ديگرتان دنبال كرده  و ميخوانم و آگاهانه به دانسته ها و اندوخته هاي پر بار  ادبي و نگارشي شما آگاهم ..اميدوارم همواره پاينده و سربلند بوده و ما را از اين سرزدن هاي گاه گاهي خودمحروم نگذاريد

سپاس

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 8 اسفند 1392   2:51:13 AM

 

به یک ‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اونی که زود میرنجه زود هم میره،
زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده..
به یک ‏جایی از زندگی که رسیدی تازه می فهمی كه رنج رو نباید امتداد داد 
باید مثل یک چاقو که همه چيز  رو می‏بره و از ميونش می‏گذره
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمومشون کنی.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی بزرگ‌ترین مصیبت
برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه
نه شعور لازم برای خاموش موندن.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی مهم نیست که چه اندازه می بخشیم 
بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره
به یک ‏جایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی شاید کسی که روزی با تو خندیده  بتوني از یاد ببری، اما هرگز اوني رو که با تو اشک ریخته  فراموش نخواهی کرد.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهانه.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی از درد های کوچکه ، که آدم می ناله وقتی ضربه سهمگین و سنگين باشه، لال می شی.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، تازه متوجه ميشي و می فهمی اگه بتوانی دیگری رو همونطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی، عشق تو واقعی است.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی همیشه وقتی گریه می کنی ... اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، تازه می فهمی كسي كه دوستت داره، همش نگرانته، به خاطر همين بيشتر از اينكه بگه دوستت دارم ... ميگه مواظب خودت باش

راستی: مواظب خودت باش 

آخرین مطالب


خاطرات مجازی


حكايت تازه


حافظ خلوت نشين


????


نو شدن از رفتن اين كهنه هاست


نيكي و پرسش ...!!!!؟


بيا آرام جانم ..دلــت بـر... مـا نمـی‌سـوزد ، سبب چیست..؟


تو مگر ماه نكو روياني


گل حسرت


پنجره و چشماي خسته از اين همه تكرار رو ببند و آروم بخواب كه شهرمون در امن و امانه


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

659726 بازدید

22 بازدید امروز

534 بازدید دیروز

2436 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements