هرچند مطالب زيادي هم در مورد دگر انديشان و حاشيه نشينان اين نمايش  آماده داريم كه به وقتش خواهيم گفت...اما يك توضيح در مورد خودم بايد بدم چون چندين سال رو ناخواسته در خارج از ايران و شايد در شرايطي خاص  زندگي كرده ام ...ياد گرفته ام تا براي تعامل با افراد  به باور و شناخت برسم و بعد قبولشان كنم !!!چرا كه وقت طلاست و باز هم به اين دليل كه از داشته ها علمي و تجارب خود  بواسطه شغلم آگاهم....سعي كرده ام بيشتر تاثير بگذارم تا تاثير بپذيرم (اعتماد به نفسه ديگه دست خودم نيست) ..هر چند در برابر منطق دست و زبانم بسته است مخصوصا در برابر افراد خاكي ..خاك خاكيم ..اما در برابر ادعا و ژست هاي مغرورانه آميخته با روشنفكر نمائي شيوه برخورد و شگردهاي مقابله و تسليم كننده خاص خود را دارم..كه علي الظاهر در ذهن مخاطبي كه نسبت به روحيات بنده فاقد شناخت است (به اشتباه در ذهنيت آنها) با نوعي تفكر آنتاگونيستي در هم آميخته كه اميدوارم با مرور زمان همدلي و همبستگي و شناخت بيشتر موجب بهبود و ارتقاء  روابط جمعي همه امان در اين شبكه اجتماعي بشه...و به اين نوع دوستان توصيه ميكنم كه از اولين پست وبلاگ من تا به امروز رو حتما مطالعه بفرمايند تا به شناخت برسند و نه مثل پارچه فروش هاي بازار گلوبندك يك تكه را قيچي كنند و مثل عكسي كه فقط گوش و بيني و يا لب  را از آن عكس خارج كرده اند وسط بگذارند و بعد به آتش كينه كشيده و مثل مراسم چهارشنبه سوري از روي آن بپرند تا شايد سرخي اش مال ايشان شود يا زردي و بي رنگي چهره اشان را برطرف كند...از اينكه طولاني شد عذر ميخوام از بانوي صفا و آرامش معصومه عزيز..

مفتخر و خوشحال شدم از اين حضور ارزشمند هر چند با زحمتي همراه بوده كه از اون ياد كرده و متقبل شديد

پاينده و سلامت باشيد بزرگوار

 ...ولي با توجه به نوع عملكرد و فرهنگ خارج از عرف و بي ادبانه در  شروع گفتمان و تعامل اين فرد با خوانندگان و مخاطبان خود( با ذكر جملاتي مثل اينكه : ميخواهيم شما را تربيت يا ادب كنيم !!!؟ كه نشون ميده ايشون و تفكر يا محرك هاشون جمعي پشت پرده هستند كه جمع يا افراد خاصي را نشانه رفته اند )  تنها همين معنايي كه با لقب آقاي كند و كاو بيان داشتيم تداعي ميشه.. نكته اينكه با توجه به تيپ شخصيتي و نوع منش ، رفتار و صحبت هاي ايشون نه تنها چيزي از جايگاه ما نزد مخاطب آگاه  و بي طرف (آگاه و بي طرف)  كم نميشه بلكه بيشتر ايشون رو مجبور مي كنه تا داشته ها و مكنونات اخلاقي بد شكل گرفته در درونشان رو به نمايش بگزارند ..كه تا به حال تنها خصلت بارز و عيان در شخصيت ايشون رو دگر آزاري توام با كيش شخصيتي نهفته در عقده هاي كودكي يا دوران تحصيل ديديم كه بدون شك در آينده بهتر و بيشتر ميشه در مورد ايشون فهميد تا بتونيم قضاوت بهتر و منصفانه تري هم در مورد ايشون داشته باشيم...و بخاطر يك ويژه گي ديگر كه در ايشون ديدم و فعلا بيان نميكنم ..توقعي بيش از اين هم نبايد از جنابشون داشت و مطمئن باشيد رفتار ستيزه جويانه و دگر آزارانه ايشون يك سير صعودي با شيبي ملايم رو به پائين در بازگشت به خويشتن خويش خواهد داشت ...كه در آينده آنرا شاهد خواهيم بود...

.هر چند با بيان اين مطالب در حضور بانوي فرهيخته اي چون شما تنها درس پس ميدم و زيره به كرمان مي برم..ولي خالي از تعارفات معمول بواسطه نوع وبلاگ ..نام و ديزاين اون و صد البته نوع مشتري هايي كه جذب ميكنه(كه سال گذشته در مبحث وبلاگ نويسي مفصلا در مورد اون نوشتم و دور هم بحث مفصلي داشتيم كه در آرشيو پست هايم موجود است) خيلي چيزها رو ميشه در مورد يك فرد فهميد ... و نيازي نيست كه حتما با او زندگي كني...شخصا اگر از كسي خوشم بياد ..تا پنجاه درصد بدون دغدغه و نگراني از دوستان اون فرد هم خوشم مياد البته با در نظر گرفتن عامل و عنصر زمان... منظورم مدت زمان آشنايي اون دو رده كه باز هم تابع بحثي روانشناختي هتحت عنوان خو گيري يا آداپته شدنه كه در شكل گيري   رفتار فرد در تعامل با ديگران بسيار مؤثر وتعيين كننده است 

 خلاصه ميشه در مورد اون با حضور اهل فن اش بسيار به بحث و تبادل نظر پرداخت پس اگر به شما بانوي صفا و آرامش گفته و ميگم ، در وراي اين صفت  باورهايي به شما داريم...همونطور كه به واژه توصيفي آقاي كند و كاو ايمان دارم كه با شخصيتشان جور است ولي متاسفانه هنوز از نوع چيدمان متفاوت و رديفهاي چند تايي در  هواپيماهاي مختلف خبر نداشته و حرجي هم بر ايشان نيست... و نكته تامل برانگيز در شخصيت و رفتار ايشون اعتياد و اشتياق به كند و كاو در مطالب و امور ديگران البته از نوع شخصي اون هستش كه ناآگاهانه و ناشيانه به زعم خودشون هر قسمتي رو كه مناسب شخصيت و مقصود بدانند رو مصادره به مطلوبي بديها نامطلوب ميكنند...چون عنوان و اسم وبلاگش هم  كند و كاوي در تاريخ است نه امور شخصي ديگران ...!! بدون اينكه منابع تاريخي رو خوب بدونند و بشناسند !!! ايشان نمي دونند كند و كاو رو ما در جايي انجام مي ديم كه يا از اونچه كه در زير زمين يا زمان هست بيخبريم يا با توجه به امارات و نشانه ها و شواهدي خاص به دنبال سند ، مدرك ، اثر يا چيزي مشخص هستيم...البته اگر اين واژه رو در خارج از ايران بكار ببريم بار علمي و معنايي ارزشمند و غرور انگيزي رو داره مثل ديسكاوري (سفر اكتشافي و كند و كاو البته از نوع علمي و تحقيقي رو مي گويند) كه تداعي كننده يكي از معدود فضاپيماهاي دنياست..اما همين واژه در ايران بخاطر كند و كاوهاي تاريخي كه در كشورمون و تنها به قصد و نيت سرقت آثار فرهنگي انجام شده و ميشه تنها بار ذهني و فكري و اجتماعي منفي اين نوع قاچاقچيان رو در ذهن تداعي ميكنه هر چند نيت اون نباشه

 ناگفته پيداست با اين كار بيشتر به خودم احترام گذاشته و مي گذارم و اگر لقب شايسته اي رو براي دوستانم باب كردم به اون ايمان داشته و دارم حتي اگر ديگه با اون فرد ارتباط نداشته باشم يا ايشون ديگه حضور نداشته باشند....البته بد نيست در اينجا چند نكته ظريف رو در شيوه و چگونگي شكل گيري ايده درست كردن يك وبلاگ گوشزد كنم...نخست اينكه وقتي كسي وبلاگي رو ميزنه ، آگاهانه و خودخواسته يك واسط و مديوم روزآمد و قابل توجه براي برقراري ارتباط با ديگران انتخاب ميكنه ..كه شاخصه بارزش قبل از گنجاندن محتواي درون وبلاگ يك اسم هستش و اين اسم چيزي نمي تونه باشه جز عصاره ، چكيده انديشه ..شخصيت و باورهاي اون فرد...چون طبق يك اصل ساده در روانشناسي رفتار كه به زبان ساده همان مثل معروف خودمون يعني : " از كوزه همان تراود كه در اوست " رو مورد توجه قرار مي ده كه در رفتار و شخصيت شناسي رويكردي بسيار كاربردي است...مسلما اگر در يك كوزه آب باشه از بدنه اون آب تراوش كرده  و اگر شير باشه شير....وقتي يك فرد در مقام تعيين اسم و نام براي يك وبلاگ كه مثل فرزندي از خودش متولد ميشه قرار مي گيره..سعي مي كنه هر چه در خودش و سلائق و علاقمندي هاش نهادينه شده و هست رو در اون اسم خلاصه كنه..پس اگر كسي اسم وبلاگش رو ميزاره كافه آرام ..كلمه كافه در اون نشون دهنده روحيه جمع گرايي و علاقمنديش به بودن در ميون جمع رو تداعي ميكنه و اگر صفت يا كنيهآرام رو بدنبال اون مياره نشون ميده كه جنگ طلب نيست ، ستيزه جو نيست..و به دنبال آرامش خود و ديگران يا دوستانشه... 

سلام بر بانوي آرامش و صفا معصومه عزيز

  مدتهاست در سايتها و شبكه هاي مجازي از جمله اين سايت عضو بوده و هستيم و دوستان خيلي زيادي رو پيدا كرده و ديده ايم كه بسياري آمده و رفته اند اگر كسي بخواد سابقه باب شدن اين نوع القاب رو بدونه ميتونه به گذشته برگرده و ببينه كه اولين نقطه شروع و جرقه باب شدن اين القاب حداقل در اين سايت توسط بنده و خطاب به دوستانم از چه زمان بوده ...چون تاريخچه و زمان همشون در  آرشيو وبلاگ تك تك دوستان مورد نظر بنده هست ...با توجه به روش و شناختي كه از ادبيات ارتباطي حاكم در زمان تدريس نسبت به هر يك از مخاطبانم داشتم ، اونها رو با توجه به چند شاخص با القابي حساب شده مورد خطاب قرار ميدادم كه  ممكن بود تنها يا همراه با نام اون فرد باشه ....اما در اينجا اولين خصوصيت كاربردي اون  رو ميشه در بار و انرژي مثبتي ديد كه به خواننده يا شنونده منتقل ميكنه و ملاك بعدي ويژه گي هايي چون نام وبلاگ و خصوصيات شخصيتي وبلاگر  هست...كه براي  ياد آوري بعضي از مواردي رو كه خود باب كردم عنوان ميكنم

پوريا = نيك انديش و نيك پندار

بهانه = بانوي مهرباني

معصومه = بانوي آرامش و صفا

ايرج = استاد اخلاق و رفتار

سكوت = بانوي فرياد

و نام بسياري از دوستان ديگه كه همگي و آگاهانه و با توجه به جايگاه و خصوصيات رديشون كه همگي از دوستان ارزشمندم بوده و هستند انتخاب كردم ،

 غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود وزیر لب با خود می گفت:

" جاده بیچاره!

تو هیچوقت معنی عــــشـــــــق را نخواهی فهمید... "

و جاده در دل خود می گفت:

" لعنت به این عـــشـــق!

سال هاست که با التماس زیر پای تو افتادم و

برای برگشتنت جاده شدم...

ولی تــــــــو هرگز نفهمیدی...."

با سپاس از شما دوست ارزشمندم آقاي سهيلي

خوبي دنياي مجازي و اينترنت اينه كه اگر فردي به خود جرات داده و مطلبي مينويسد ، بنامش ساعت خورده و ثبت ميشود و اگر دوستاني كه از ابتدا شاهد طرح اين مباحث بوده اند ، منصفانه گريزي به گذشته و شروع اين مباحث داشته باشند..دقيقا متوجه ميزان درك و معلومات و ادبيات گفتماني اين استاد مسلم بيل و كلنك بدست تاريخ كاو خواهند شد كه گاهي به نعل ميزند و اگر به نفعش نبود به ميخ ...و بدبختانه از سر ناداني دهها نقطه تاريخي و باستاني و حتي ديني مورد ادعايش را ناشيانه و به صرف آموزه هاي نظري بدون پشتوانه علمي اش سوراخ سوراخ و همانند قاچاقچيان ميراث فرهنگي به حال خود رها كرده....تنها چيزي كه به ايشان ميتوانم زنهار و هشدار دهم اينست كه بدانند چاقو دسته خودش را نمي برد ..آنچه ايشان آموخته اند و بدون پشتوانه علمي و تحقيقي و مطالعاتي و طوطي وار به زبان مي آورند سالها  جز واحد هايي بوده كه ما تدريس  كرده ايم ..و مطمئن باشند كه به زعم  پندار هميشگي اشان با دسته كورها طرف نيستند..حرف منطقي پاسخ منطقي و حرف بي منطق و كلوخ اندازي ، پاسخش دندان شكن و سنگ است كه هم سر ميشكند و هم قلم ناقصشان را... گر چه از آب گل آلود كنندگان پشت صحنه و در حاشيه هم نبايد غافل شد و  مطمئن باشند هرگز اجازه نخواهيم داد اين مباحث را به خطوط قرمز و آنارشيسمي مجازي بكشانند...  فعلا تكليف اين تاريخ نگار  را روشن كنيم كه اخيرا در كلاس زلزله شناسي هم ثبت نام كرده و فارغ التحصيل نشده هر گونه  صدا و بادي را زلزله ناميده و به جاي استفاده از يكاهاي مناسب و واحد هايي چون ديسيبل از واحد ريشتر استفاده ميكنند... كه اين خطاي مضاعف در دانسته هاي نيم بندشان را ناديده ميگيريم..... پاينده باشيد

دوست عزيز من با اين حرف شما  كاملا موافقم ...كه نبايد از همه خوانندگان توقع داشته باشيم كه بتوانند مطالب و منظور مارا درك كنند..ولي ما ايراني هستيم و شاعر پارسي زبان ميگويد...

چو ميبيني كه نابينا و چاه است

اگر خاموش بنشيني گناه است

روي سخن ما اين روزها بيشتر با شير شتر و شاش شترخورهاست كه با همان دهان آلوده به شاششان قامت بسته و با خداي خود خوانده اشان حرف ميزنند...

پاينده باشيد

امروز از غيرت بر زن و خواهر و مادرشان حرف ميزنند..اما اگر منافعشان بخطر افتد جورشان را من و شما بايد بكشيم تا ناموس و شرف و مملكتمان به دست اين و آن صلوات محمدي داده نشود... ولي اگر بر حضرات باشد به قيمت چند صباح بيشتر رو و زير كار ماندن ...خواهر و مادر و ناموس خود كه هيچ ..دار و ندار اين مملكت را به باد ميدهند كما اينكه با چپاول هاي بيشمار ميلياردي و هزاران كيلو شمش طلاي بي صاحب  كه در كشورهاي ديگر رها ميكنند مدتهاست اين خيانت را شروع كرده  و به باد داده اند و در زير لحاف دين و ادعاي حفظ آبروي مسلماني(كدام مسلماني..دزدي و مسلماني) پنهان كرده اند...از بي عرضگي آقايان بسياري از سرمايه هاي تاريخي و كهن و فرهنگي اين مرز و بوم به باد بي وطني و وطن فروشي و تازي پرستي رفته و ميرود!!! مانند بادگيرهاي خشتي و سنتي يزد و مهندسي ساخت آنرا عربهاي امارات به نام خود ثبت كردند؟؟؟چرا چون اين جماعت به جاي مملكت داري مشغول صرف كردن چهارده صيغه افعال عربي و اعراب گذاري و نشخوار و اداي صحيح حروف زبان عربي و مرگ بر اين و مرگ بر آن هستند......

خلاصه دوست من...فراموش نكن اولين و آخرين  وظيفه شبكه هاي مجازي دادن آگاهي هاي بيشتر به جوامع است و نه هماهنگي براي قرارهاي توي پارك و سينما و نوع ارتباطهاي سكسي كه از زمان آدم بر حسب عادت بوده و خواهد بود.... اي دوست من ..اي ايراني... اول فرهنگ اصيل و ايرانت را خوب بشناس مخصوصا تاريخ چندين هراز ساله ات منهاي چهارده قرن اخير ، تا بداني كه اسلام چيزي به تو نداده ، هيچ ، بلكه بقايش و هرچه دارد را از تو و صدقه سر تو و فرهنگ چندين هزار ساله ات دارد چون در آن زمان سرزمينت براي ديگران رويا بود ....زنهار جيبت را براي يافتن خدائي كه هزاران سال است داشته اي با فرستادنت به سرزميني اعرابي كه تا همين بيست و اندي سال پيش در مراسم حج همين عربها زنان هموطنت را به داخل مغازه ها كشيده و چند نفري مورد تجاوز قرار مي دادند و ميكشتندو همگي فداي صدور انقلابي شدند كه امروز فقط در منافع كاپيتاليسم و عده اي سرمايه دار و چپاولگر گره خورده......!!!؟؟

عمري است حجب و حياي اين مردم را حمل بر ناداني ميكنند... ولي وقتي به واقعيت ميرسند و ميبينند كه حتي ميزان آگاهي اطفال ما هم از خزعبلاتي كه به نام دين و مرام و مسلك به خورد مردم ميدهند موجب برطف شدن كسادي بازارشان نميشود....چاره را در اين ميبينند كه ابتدا ايران زدائي و تاريخ زدائي را در افكار مردم اين مرز و بوم قرار دهند و چون جز در زاغه هاي محصوري كه بواسطه مشتي بي وطن و خودفروخته مراقبت ميشود حتي جرات حضور عادي در ميان مردم را نداشته و جايگاهي براي خود در ميان آنان نمي بينند... پس چاره كار را در اين ميبينند..كه در هر جمع و مجلسي باالاجبار حضور داشته باشند تا كسي حضورشان را فراموش نكند....!!!! چرا چون بايد قيموميت مطلق داشته باشند.....در نتيجه هر كانالي كه عوض ميكني دم خروس و حضورشان نمايان است...!!! پس مخاطبان بناچار رو به ماهواره و اينترنت و هزار و يك ابزار نو مي آورند تا در حصار خودساخته اين جماعت از پيشرفت ها و ترقي جاري در جوامع ديگر عقب نمانند....!!!و هر جائي كه ديدند كه نميتوانند اين فرار از دين مخاطبان را كه فقط ناشي از كردارهاي غلط خود آنهاست را تحمل كنند..رو به زور و سركوب و ارهاب و بگير و ببند مي آورند..و عده اي مغز شسته مانند اين كند و كاو گر معتاد به تناول شير و سرگين و شاش شتر كه فرق دوغ و دوشاب را ندانسته و هنوز از چيدمان و نوع متاوت  رديف هاي انواع هواپيما خبر ندارد  و كمربندهاي صندلي هاي  آنرا با  تسمه اي كه از زير شكم الاغ و شتر رد كرده و بر پالان و ماتحتش ميبندند اشتباه گرفته حرفها و آموزه هاي نيم بند آنها را نشخوار ميكنند.... و صد البته هر جائي كه اين اراذل و اوباش مغز تهي فرهنگي هستند حتما بدنبال نادان هايي چون خود ميگردند....اين جماعت

درود و سلام به شما دوست تازه واردم

گويا تازه وارد و ميهمان هستي و از همين ابتدا با محبت و بزرگواري خود مارا شرمنده ساختي ...با مطالب شما موافقم الا آنجا كه گفتي :

(چون همه خواننذگان شما از قدرت تحليل و برداشت يكساني برخوردار نيستند و چه بسا نتوانند قضاوتي درست داشته باشند پس نبايد خود را در معرض قضاوتي قرار دهيم كه داورانش در يك سطح و اندازه نيستند)

اگر من و امثال من و شما و اين و اون اينجا در يك شبكه مجازي حضور داريم علت حضورمان فقط سلام و خدا حافظي با هم گفتن و يا دور از جان تملق و چاپلوسي تيكه و پاره كردن نيست..، بلكه هدف ما بيشتر بالا بردن و ارتقاء ميزان آگاهي يكديگر است...البته اين فرمايشتون درسته كه طيف مخاطبان و خوانندگان در اين سايت بسته  وسيع و متفاوته....كاش همانطور كه مطالب ما را با بزرگواري مورد لطف و عنايت و مطالعه قرار داديد ..مطالب آن فرد معلوم الحال كه در مسابقه كاوشگران جهاني .. منظور همان آمريكايي هاي دشمن است كه نسل هاي يكم و دوم و سوم كاوشگرهاي فضائي را ساخته و  همراهشان دانشمندان خود را به فضا مي فرستند.. ولي ايشان هنوز به شيوه آن عرب بدوي كه در تعقيب محمد در ميان سرگين و شاش شتر از اين شيوه براي يافتن و تعقيبش بهمراه ياران ابوسفيان تا محل غار حرا استفاده مي كرد ..با عناد و لجبازي وصف ناپذيري سر خود را در سرگين و شاش شتر فرو برده و از مدفوع آن ميخورد و ادعا دارد كه امامش گفته...!!!!!؟؟ تفكراتي آنقدر كژانديشانه و سخيف كه حتي با روايت داستانش ميتوان بوي تعفن 1400 ساله اي كه چون هاله اي دور اين جماعت را گرفته از آن استشمام كرد...!!!؟

با سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگوار

عقايد و باور هاي هر كسي براي خودش قابل ارزش و احترام است ..اگر كسي همين قانون كوچك را در قبال شما رعايت نكرد..الزامي به پاسخ دادن به وي نداريد..چون همه خواننذگان شما از قدرت تحليل و برداشت يكساني برخوردار نيستند و چه بسا نتوانند قضاوتي درست داشته باشند پس نبايد خود را در معرض قضاوتي قرار دهيم گه داورانش در يك سطح و اندازه نيستند...تمامي مطالب شما را خواندم و شخصا به دانش و شخصيت شما استاد بزرگوار احترام مي گذارم..اگر جسارت كرده  و دخالت بيجايي داشتم مي بخشيد

با تشكر

موفق و سربلند باشيد

باده هـــا خالیست خالی ساغر و مینا کجــاست

درب میخانه است بسته ساقی زیبــــــا کجاست

آخـــر آن چشمک زدن هـا و تپیدن ها کجاسـت

هر خطا از چشم آید ، عذر میخواهد لبت

تلخی بادام را شِکَر تلافی میکند

آري منم تنها ترين تنها

گريزانم از اين شهر و ازين تن ها

آري اين منم كه در سكوت روزگار بزرگ

ميشوم ، سخن ميشوم ، فرياد ميشوم ،  ،آه ميشوم   ،  سينه سوز ميشوم

زندگي مدتهاست در من به انجماد رسيده

اما تن رنجور سكوت يخ زده ام همچنان بر  پاست..آنچه ميشنوي صداي فرو ريختن صخره نيست!!!؟ اين صدا ، صداي 

شكستن و ترك خوردن يخ فريادهاي پيچيده و منجمد شده در همين سكوت است

 آري قهرهاي امروز دنياي من و تو 

ميوه نارس همين سكوت است

 پس بيا با خودت با من آشتي كن !!!؟؟

 يار باش

همراه شو 

بشكن اين سكوت نارس را

دلنوشته هاي دريايي عاشق دريا (فردين)..؟؟

لعن و نفرين خدا بر هر كسي كه خود را ايراني مينامد و شكم هاي گرسنه هم وطنان و همسايگان خود را ميبيند و فقط گردن كلفت ميكند و براي عوام فريبي تسبيح ميچرخاند.....كه فلسفه آنهم معلوم است كه چرا و چگونه آنرا به دستهاي اين جماعت دادند.. لعن و نفرين خدا بر كساني كه بيكاري و نداري مردان سرزمينش مايه شرمندگي آنان در برابر زن و فرزند و خانواده اشان ميشود ولي او فقط دين خورده و خالي ميكند...لعن و نفرين بر شكمهاي پري كه از گرسنگان اين آب و خاك زر خيز كه شكم هاي خالي سر بر بالين ميگزارند ياد نكرده و از آنها غافل ميشوند....لعن و نفرين ايران و ايراني بر هر وطن فروشي كه جز آرزوي سربلندي ايران عزيز سوداي ديگري در سر دارد.... و درود برهمه ايرانيان وطن دوست و ميهن پرست از آغاز تاريخ تا به امروز كه ادب و فرهنگ اصيل و حجب و حيايشان بلاي جانشان شده تا بيش از پيش به نام خدا و دين و پيغمبر ..از آنها و حق و حقوقشان بزنند و هزاران هزار ميلياردي بدزدند و بچاپند و از خوان و سفره اي كه متعلق به خود آنهاست محرومشان كرده و امروز با چندرغاز پولي كه  حاصل استخراج اموال و سرمايه هاي خود آنهاست سرشان را به خيال خود شيره ماليده ..و فردا با منت و به هزار بهانه ازشان باز پس گيرند...تاريخ ثابت كرده كه ايران و ايراني نجيب و صبور است اما هر وقت تغييري را ضروري بداند حتي اگر دنيا در برابرش ايستاده باشد آن تغيير را ايجاد خواهد كرد..پس بي وطنان نبايد اين آرامش و صبوري ايراني را حاشيه امنيت خود بدانند....
پاينده باد ايراني و آئين مهر آئينش ، زنده  باد  خونهايي كه بر خاك ايران زمين و براي حراست از ايران و تاريخ و سربلنديش  ريخته شد ، جاويد باد پرچم ايران زمين كه مورد طمع هر بي وطن و خائين وطن فروشي است ...تا آنرا به اربابان عرب و غير  اعرابيشان پيشكش كند...و مرده باد هر تفكر ضد ايراني و وطن فروشان

با درود و سلام بر شما آقاي سهيلي دوست صاحب فكر و انديشه ام

باور كنيد همان كورش و نياكان و اسلاف كوروش بودند كه به اين حضرات پناه داده و از بيابانگردي و شير و شاش شتر خوردن به آداب درست زندگي و تغذيه كردن رهنومونشان ساختند....حتي در فرهنگ هاي ديگر هم دستي را كه به آنها نان ميدهد گاز نمي گيرند اما اين خدا گم كردكان بي خدا كه خداي خود را در ميان آرامش ديگران ميجويند و چه بسا فقط آرامش ديگران را سلب ميكنند...هزار و چند صد سال است كه با هم بر سر نحوه ورود با پاي چپ يا راست به دستشوئي با هم مشكل دارند و پس از چهارده قرن بر سر ديدن ماه هاي مختلف با هم كيشان و هم فرقه هاي خود اختلاف سليقه هاي شديد دارند....حقا كه اگر اينها مبلغان ديني باشند كه پيامبر خاتم بر بشر تمام كردند، بايد فاتحه اين دين را خواند...چگونه ميشود كه در سرزمين هاي دور و غير اسلامي با رفتار و منش و منابع  و البته مبلغان راستين و نه متملق و دغلكار و دزد كه در دسترس آنهاست..گروه گروه به اين كيش و دين اسلام در آمده و مي آيند.....اما همين حضرات در سرزميني با چنين فرهنگي كهن اولين دغدغه اشان تاريخ زدائي و نفي تمام شهداي وطن از صدر تاريخ ايران تا به امروز و زير پا گذاشتن تمامي خرده فرهنگ ها و ارزش هاي تاريخي اين مرز و بوم هستند...؟؟؟!! تمام ترس و وحشت اين جماعت اين است كه نكند عشق به وطن و ايران دوستي اين مردم بر آموزه هاي دگرگون شده و خودساخته اين حضرات پيشي گيرد....غافل از آنكه يك ايراني اصيل هرگز ايراني بودن خود را با آموزه هاي دين هفتاد و دو ملتي شما وجه المصالحه قرار نخواهد داد ..چرا كه براي نماز نخواندن شما كسي متعرض شما نخواهد شد ..اما براي هر گونه وطن فروشي و خيانت به ميهن...هزاران بار شما را در ماتحت سگ گذاشته و در خواهند آورد....لعن و نفرين ابدي بر هر كس كه در قلبش حب و عشق و وفاداري به آب و خاك و ناموس و وطن نيست...و فقط مثل چهار پايان دو لا و راست شده و به زانو در مي آيد... دين ميخورد و دين مي فروشد و با  ابزار دين ميدزدد و مي چاپد و بر گرده مردم سوار ميشود.... 

اين پروفايل هاي قلابي كه تماما متعلق به يك نفر هستند..يعني همان دوست تاريخ كاو معروف ، كه اثبات اين واقعيت براي كساني كه از كامپيوتر سر در مي آورند و تعريف آي پي ها ي رايانه اي را بخوبي بلدند كار چندان دشواري نيست ... اين پروفايل هاي جعلي همگي در ليست سياه و سطل زباله ما آرام گرفتند تا بيش از اين اسباب زحمت خود و ما و صاحبش نشوند..اميدوارم با همين يك چشمه اين دوست ما حساب دستش آمده و خارش و آلرژي ماتحت خود را با مالش به هر چي زمخت و زبري درمان خود سرانه و موقتي نكرده و بجاي كاوش در تاريخ پر چاله و چوله اسلامي كه شعارش را ميدهند ، دنبال يك دكتر حاذق و مجرب و علاج بيماريشان باشند كه ظاهرا نوعي (زونا) است و پيش از آنكه تبديل به كورك و عوارض شديد تر شود چاره اي بيانديشند...هشدار دهنده معذور است...ما هم از درگاه ايزد منان برايشان آرزوي شفاي عاجل داريم 

با سلام و درود حضور دوستانم ، ديشب در حين كار بوسطه هشدار سيستم امنيتي رايانه ام و چك كردن پروفايلم متوجه شدم كه اين فرد معلوم الحال كه مدتي است با پروفايل هاي قلابي در بين بچه ها جولان ميدهد !!! از طريق چند پروفايل قلابي ديگرش بار ها تلاش كرد كه وارد پروفايل بنده شود...گويا اين پروفايل را با صندوق ارزش بانك مركزي اشتباه گرفته ...ضمن قرار دادن تمامي اين پروفايل ها در معرض ديد دوستان به حضورتان عارضم با توجه و مشاهده آي پي هايي كه از آن براي ورود به رايانه بنده تلاششده بود متوجه شدم تمام آنها يكي است و حتي فواصل زماني اتصال هم اين را نشان داده و تاييد ميكند مطمئن شدم كه اين بشر همان آسمون جل تاريخ كاو است چون قبلا هم خودش با همين آي پي وارد شده بود...لذا سريعا پس از تعويض رمز ورودي اين پروفايل ها را در ليست سياه خود قرار دادم...براي 

 آگاهي شما آواتور اين پروفايل ها و زمان تلاش براي ورود هر يك از آنها را در ذيل قيد ميكنم كه حتما سيستم اصلي هم آنها را ثبت كرده ...

ملودي صادقي) كه آيدي اش چند علامت سئوال است  50 : 6)

ملودی  

زمان :6:50:39 AMتاریخ :چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393

ملودی  

زمان :6:50:39 AM

تاریخ :چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393

 آگاهي شما آواتور اين پروفايل ها و زمان تلاش براي ورود هر يك از آنها را در ذيل قيد ميكنم كه حتما سيستم اصلي هم آنها را ثبت كرده ...

ملودي صادقي) كه آيدي اش چند علامت سئوال است  50 : 6)

linda   6: 58

linda  

زمان :6:58:25 AM

تاریخ :چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393

tanaz : 7 : 01

tanaz  

زمان :7:02:51 AM

تاریخ :چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393

عفت شادمان : 21: 7

عفت  

زمان :7:21:12 AM

تاریخ :چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393

parmis : 7 : 31

parmis  

زمان :7:31:56 AM

تاریخ :چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393

سلام دوست خوبم که برادم واقعا" محترم وعزیز هستید.

گویا سوء تعبیر شده،که پروفایل مرا در لیست سیاه قرار دادید.

اسم من بهار است.

ودر زندگی شخصی خودم و یا در اجتماع با مردم و دوستانم همیشه صادق بودم و صادق خواهم ماند.

استاد فردین شاد ومسرور وسلامت باشید....!!!

دوست يعني تمام آن چيزهايي كه گفتي...دوست يعني راستي..درستي...شور و دلتنگي ...دوست يعني..صفاي وجود..دوست يعني تمام اون خوبيهايي كه در طول زندگي برامون ارزشمند ميشه ...دوست يعني اينكه بي پرده و صادقانه با هم سخن بگيم....دوست يعني اينكه تصوير زيبايي در دل دوستت ترسيم كني ..به زلالي آب و به صراحت آينه...اميدوارم با جمع كردن همه اينه ملاكها همواره به دوست و عشق حقيقي خود برسي...به نظر من دوست يعني اينكه ذره اي دروغ به ديگراني كه دوستت دارند نگوئي ...پس دوست دارم بعنوان يك دوست بداني كه من يك عاشقم..يك مردم...مرد عاشقي به نام فردين...كه سمبل عشقش درياي آبيو بيكرانه ...مراقب دوست ها و بناي دوستي هايت باش كه اين روزها با كمترين تلنگري ...آن وقت تو ميماني يك دل زخم خورده..

شديدا تاكيد ميكنم روش آنها دقيقا شبيه به منافقان است ...منافقاني كه يك روز  با لباس دين وارد اجتماع ميشوند و يك روز با لباس تاريخ گرائي يا تاريخ زدائي و جنبش روشنفكري...!!! آنها براي رسيدن به مقصود خود بايد يار كشي و عضو گيري كنند تا بتوانند بر امواج تفكرات و احساسات ناپخته اين جماعت سوار شوند.....و اخيرا هم تفرقه و لجن پراكني هايي كه مي بينيد لق لقه زبانشان شده...گويا خود را داروغه و نگاهبانان خداي انحصاري خود بر روي زمين ميدانند و بقيه را به استثناء عده اي قليل كه فريبشان را ميخورند امل و بيسواد و گوسپند مي دانند......منافق از هر كسي در طول تاريخ و زندگي ما خطرناك تر است چون بوقلمون صفت و آفتاب پرست وار رنگ عوض مي كنند و از شيوه هاي استتار خوبي برخور دارند...پس هر يك از دوستاني كه اين هشدارها را جدي ميگيرند حتما و حتما اين جماعت انگشت شمار و يارانشان و  هر كس كه در وبلاگ هايشان تردد دارد را در سطل زباله معروف قرار داده و به ليست سياهشان راهي كنند كه در اين ميان دو وبلاگ معلوم الحال و البته براي همه هاي لايت شده فقط براي بر هم زدن آرامش اين جمع و متفرق ساختن آنها به اينجا آمده اند تا همچون گذشته عده اي از وبلاگ هاي از پيش نشان شده را به تعطيلي كشانده و از اقبالشان كاسته و صاحبانشان را مجبور به ترك گوهردشت كنند.....البته در آينده از دوستانمان خواهيم خواست تا به شيو هاي راحت با محدود كردن وبلاگ هايمان به وبلاگ هاي خصوصي و رمز گزاري براي آنها و به زبان ديگر باز نگذاشتن درب وبلاگ هايمان فقط به دوستانمان اجازه تردد دهيم...آنچه شرط بلاغ بود به عنوان قطره اي از اين دريا گفتم .. عزيزان بدانيد و شك نكنيد كهاين جماعت و همراهان منافقشان نه خدا دارند ..نه دين..نه اعتقادي به آنچه ميگويند...پس همواره از شر حضور و وجود منحوسشان بر حذر باشيد ...

پاينده باد آئين دوستي و مهرورزي ..بريده باد دست نفاق و منافقان مسلمان نما

درود و سلام بر شما هومن عزيز

در عصر دانش و آگاهي كه هر روز و هر لحظه از اين باغ بري ميرسد ...قطره اي ناچيز از اين باران انديشه و مبادلات جنبش فكري ام ..... از آنجايي كه هر كدام دوستان مشترك و فراواني داريم..حداقل وظيفه خود ميدانم كه چند مطلب را  كه پيرامونمان ميگذرد بعنوان هشدار بيان كنم ...بدانيد و آگاه باشيد...

 مدتي است كه يك تفكر و حركت حساب شده از سوي عده اي دوست نما كه غالبا پروفايل هاي تكراري و متعدد و تصاوير گول زننده هستند  با پيامها و كارتهاي اغواگرانه ابتدا دوستان را مورد نوازش قرار ميدهند  تا ظرفيت سنجي كرده و بدنبال آن اهداف از پيش تعريف شده خود  و رؤسايشان را با تفرقه افكني ميان دوستان به ثمر برسانند و قضيه اي كه سالهاي گذشته پيش آمد و بارها جمعمان را بر هم زدند تكرار كنند ...!!! لذا از دوستانم تقاضا دارم به اين سياق عمل كنند كه هركس وارد پروفايل هاي تفرقه افكني كه اين اواخر قارچ وار سر برآورده  اند شد ..بدون كوچكترين شك و ترديد و حتي يك لحظه استخاره و درنگ در ليست سياه خود قرار دهند تا از اين توطئه دور مصئون و سلامت مانده و بگذارند كه آنها به لجن پراكني هاي معمول و هماهنگشان  و در نتيجه وحدت رويه اي  كه پيش گرفته اند بپردازند ... اينوگون و با توجه به حمايت هايشان از يكديگر و شباهت هايشان چهره هاي واقعي  اشان نمايان شده و بيش از حال رسوا شوند و از طرف ديگر جمعمان از شر حضور منحوسشان در امان ماند...اين جماعت چون خوارج نهروان و به شيوه منافقان در جنگهايي كه در اوائل ظهور اسلام در گرفت.. بر خلاف عترت و سيره پيامبر براي اغواي ديگران قرآن و احاديث را براي بستن دهان وهمراه كردن ديگران  با خود دستاويز قرار مي دادند به همان شيوه عمل كرده و به سان پيامبران  و قديسان نوظهور و پاك و مبرا از هر گناه پديدار شده و به اغوا گري مي پردازند...و تنها دستاويزشان هم ... مصادره به مطلوب قرآن و احاديث و استفاده ابزاري از آن هاست

بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست: این زندگی بدون تو اصلا قشنگ نیست.* مخصوصا این که می شنوم بعد از این دلت دیگر برای این دل دیوانه تنگ نیست* بی روی ماه تو که به سر می رسد شبم دیگر خیال پنجه و شوق پلنگ نیست* خورشید من در آینه ی گرم چشمهات جایی برای ثانیه ای هم درنگ نبست* من هرچه سعی می کنم از آن دو بگذرم حس می کنی که عاشقی من قشنگ نیست* شاید تو شیشه ای تر از آیینه ها شدی؟! در دست من که قدرت پرتاپ سنگ نیست!* می خواهم اعتراف کنم دیگر عاشقت با بخت رو سیاه خودش فکر جنگ نیست* بگذار اعتراف کنم دوست دارمت* بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست

بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست: این زندگی بدون تو اصلا قشنگ نیست.* مخصوصا این که می شنوم بعد از این دلت دیگر برای این دل دیوانه تنگ نیست* بی روی ماه تو که به سر می رسد شبم دیگر خیال پنجه و شوق پلنگ نیست* خورشید من در آینه ی گرم چشمهات جایی برای ثانیه ای هم درنگ نبست* من هرچه سعی می کنم از آن دو بگذرم حس می کنی که عاشقی من قشنگ نیست* شاید تو شیشه ای تر از آیینه ها شدی؟! در دست من که قدرت پرتاپ سنگ نیست!* می خواهم اعتراف کنم دیگر عاشقت با بخت رو سیاه خودش فکر جنگ نیست* بگذار اعتراف کنم دوست دارمت* بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست...!!!

بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست: این زندگی بدون تو اصلا قشنگ نیست.* مخصوصا این که می شنوم بعد از این دلت دیگر برای این دل دیوانه تنگ نیست* بی روی ماه تو که به سر می رسد شبم دیگر خیال پنجه و شوق پلنگ نیست* خورشید من در آینه ی گرم چشمهات جایی برای ثانیه ای هم درنگ نبست* من هرچه سعی می کنم از آن دو بگذرم حس می کنی که عاشقی من قشنگ نیست* شاید تو شیشه ای تر از آیینه ها شدی؟! در دست من که قدرت پرتاپ سنگ نیست!* می خواهم اعتراف کنم دیگر عاشقت با بخت رو سیاه خودش فکر جنگ نیست* بگذار اعتراف کنم دوست دارمت* بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست

بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست: این زندگی بدون تو اصلا قشنگ نیست.* مخصوصا این که می شنوم بعد از این دلت دیگر برای این دل دیوانه تنگ نیست* بی روی ماه تو که به سر می رسد شبم دیگر خیال پنجه و شوق پلنگ نیست* خورشید من در آینه ی گرم چشمهات جایی برای ثانیه ای هم درنگ نبست* من هرچه سعی می کنم از آن دو بگذرم حس می کنی که عاشقی من قشنگ نیست* شاید تو شیشه ای تر از آیینه ها شدی؟! در دست من که قدرت پرتاپ سنگ نیست!* می خواهم اعتراف کنم دیگر عاشقت با بخت رو سیاه خودش فکر جنگ نیست* بگذار اعتراف کنم دوست دارمت* بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست

مي شود رفت و زودتر به مقصد رسيد

می شود با شتاب رفت و گل های کنار جاده را ندید… 
حیف است اما! 
رهگذر کمی آهسته تر… 
اینجا زندگیست!! 

 بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...

ادعایشان آدمیت...
کلامشان انسانیت...
رفتارشان صمیمیت...
حال، من دنبال یکی میگردم که...
نه آدم باشد...
نه انسان...
نه دوست و رفیق صمیمی...
تنها صاف باشد و صادق...
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن...
هیچ نگوید...
فقط همان باشد که سایه اش میگوید....
صاف و یکرنگ....

 نمی توانی کسی رو مجبور کنی که دوستت داشته باشد
گاهی حضور در کنار افراد نا مناسب باعث می شود
حتی در مقایسه با تنهایی خودت بیشتر احساس تنهایی کنی
در چنین وضعیتی تلاش برای ایجاد تغییر و تحول
ممکن است باعث  شود راهت را گم کنی
یا شاید باعث شود وجودت که تو را ((تو )) می کند از دست بدهی

آنكه دستش را اینقدر محكم گرفته ای دیروز عاشق من بود... دستانت را خسته نكن محكم یا آرام.... فـــــــــــردا تــــــــو هم تنـــــــهایی..

زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد
گاه با سایه ابری سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم
روزگارت آرام

 يكي نيست بگه كدوم راه رو غلط رفتيم ، كه در اين ناكجا آباد آدمهاي فراري از خود و پنهان در پس نقاب هاي دلتنگي سر در آورده و ماندگار شده ايم  ...يكي نيست بگه چه چيزي تونسته قلبهايي كه براي  خونه عشق و محبت 

   بنا شده رو درعصر فرهنگ و دانايي به غارهاي سنگي و بيرحمي  و....آزمايشگاه بيرحمي ها تبديل كنه

يكي نيست بگه كه چرا واژه ما به دو نيم شده ، نيمي من و نيمي تو ..

يكي نيست بگه كه چرا كوچه هايمان كه مسير عبور از تنهايي هايمان بود ..را ..به طبقاتي بدل كرده ايم كه فقط ميتونه مثل ورق هاي يك كتاب به روي هم ورق بزنه...

يكي نيست بگه كه چرا آسمون من ...زمين من ...دريا و هواي ما از هم جدا شده تا هر كدوم تنها تر از هميشه باشيم....

يكي نيست.... بگه.....

يكي نيست بگه......

شايد هيچكي نخواد كه بگه..شايد هيچكي براش مهم نباشه.....

ولي من دلم ميخواد به تو بگم...پس ميگم ...بي تو در زمينم ..در   آسمانم...در هواي دنياي خودم هم تنهام

بي تو من هميشه بي توام ...بي تو من هميشه چشم انتظارم....

مدتهاست مجازي ميخندم..... مجازي شادم.... مجازي واقعا عاشق ميشم...مجازي ديگران رو دلداري ميدم.....اما پر از حرف سكوتم....

دلنوشته هاي دريايي - عاشق دريا ...فردين