راستش اين روزها يك شير پاك خورده اي هر از گاهي آمار وبلاگ مارو يكهو بالا ميبره و به زعم خودش كلي به ما حال اجباري ميده ..جالبتر اينه كه تا وارد سايت ميشيم اينكار رو مي كنه ، تا شايد جور ديگه اي اين مسئله رو نشون بده هر چند قبلا و توي پست قبلي هم در اين مورد نوشتم و تاكيد كردم از اينكه هر كسي در اين وبلاگ تردد نداره بسيار خوشحالم  چون اونهايي كه هستند با اقبالي دو سويه  زحمت حضور پيدا  ميكنند ...بگذريم يك مشكل ديگه اين روزها اينه كه   بر خلاف روال معمول قسمت تنظيمات اجازه تغيير يا آپلود موسيقي رو در هيچ كدوم از آدرسها به ما نمي ده!!! شايد هم اين مصيبت فقط مال وبلاگهايي خاص باشه ، انشالله كه برطرف بشه ...وبلاگ بدون امكانات موسيقايي  ، دائم مثل ماشين بدون بنزين مي مونه ...  اين روزها بصورت بروز و لحظه اي در حال مطلب زدن در وبلاگ هام و دلشكسته هستم ، و از اونجائي كه كپي پيست نميكنم و همه مطالب رو خودم مينويسم بيشتر وقتم رو ميگيره ...ببخشيد انگار خيلي و پزاكنده نوشتم ، شرمنده اين رو به حساب خستگي و بيخوابي بگذاريد

با سلام و درود حضور بانو  باران و معصومه گرامي

راستش در دلشكسته بصورت لحظه اي بروزم و  اگر كمتر خدمت مي رسم تنها دليلش همينه ، با اينحال از حضور پيوسته بانو معصومه و زحمت شما خانم باران صميمانه سپاسگزارم

این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌است
در بند سر زلف نگاری بوده‌است

پاينده باشي ، چه حال ، احوال؟ موگوم هميشه با اي قمه گل مي چينيد؟ سختتان ني؟

خسته نباشي

سلام بانوي گرامي و بزرگوار معصومه

چه ميشه گفت كه احوال برون خبر دهد از سر درون ، اميدوارم تفكر دگماتيك دنياي پيرامونمان ، جاي خود را به انديشه ديالكتيك و خرد جمعي  و احترام به جايگاه انسان و  انسانيت  دهد .. تا آحاد جامعه كه شاخه هاي پيكر تنومند درخت جامعه هستند بتوانند از رشد و بالندگي متعادلي برخوردار شده ، و مرهمي بر زخمهاي وارده بر اجتماع پيرامون خود باشند .... ممنون از حضور صميمي و ارزشمند هميشگي شما  بانوي فرهيخته

غریق ،
نام انسانی بود ،
که دل به دریا زد ،
و دریا را عاشق کرد …

دختری که:
مشروب میخوره
میگن :
خرابه
سیگار میکشه
خرابه
بی حجابه
خرابه
بی دلیل میخنده
خرابه
با موزیک میرقصه
خرابه
تا دیروقت تو خیابونه
خرابه
بدون روسری وسط بیابونه (از گرما)
خرابه
با همه شوخی میکنه
خرابه
با لبخند صحبت میکنه
خرابه
خرابـــــــــــــه آقا , خرابــــــــــه , به مولا قسم خــــــرابه
, ولی اون دختر نــه, فکر تــــو خرابه
خراب تویی... که دختر میبینی به تخت خواب فکر میکنی
خراب تویی که فکر میکنی فقط تویی که خواهر و مادر داری
خراب تویی که فکرت کثیفه , جامعه رو هم به لجن کشیدی با این افکارت
خراب تویی که میگی مخ بزنم , ببرم خونه , بعد گور باباش
خراب تویی که اگه کسی چپ به خواهر خودت نیگا کنه رگت قلپی میزنه
بالا...!!!
ولی تو خیابون میفتی دنبال دختر مردم...
خراب تویی , خراب تویی که یه جو غیرت و مردونگی تو وجودت نیست .... 

من ، دریایی از  بی تو ، در فصلی به نام تو ، جاودانه مانده ام.
خیره می شوم به آب ،
آب میگذرد و من ،
غرق می شوم در تکرار نبودن های تو …. ،
ابرها می آیند ، می بارند ، می گذرند ،
قاصدک با باد میرود ،
همه چیز می گذرد  …
من از نگاه تو اما ،
نمی گذرم …

دلنوشته هاي دريايي

عشق یعنی دو سکوت ،
که به هم مینگرند
عشق یعنی نگران بودن یک برگ ، در فصل خزان
عشق یعنی نگران ، عشق یعنی نگران …

در کنار دلِ سنگ ،
برگ خشکی به شقایق میگفت :
قصّه‌ی غصّه‌ی یک قاصدک ِ بی مقصود ،
باد را برپا کرد …

دنيا كوير شد  ،

من از دانه های شن هنوز ،

جویای حالِ صدفهای دلتنگم …

غروب …
و سایه ای روی دیوار ،
انتظار همسایه اش را ،
میکشد …

دنیا در آن‌سوی میله‌هاست
من در این‌سو .
نمی‌دانم
او زندانی شده
یا من !؟

دریا
دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من
وقتی تو نیستی
سر می گذارم
در دست های شعر
و دلتنگی هایم را
قطره قطره
کلمه می شوم

شهامت می خواهد

دوست داشتن کسی که

هیچوقت

هیچ زمان

سهم تو نخواهد شد

 اگر غرور نبود؛

چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند

و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان

جستجو نمی کردیم

 اگر غرور نبود؛

چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند

و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان

جستجو نمی کردیم

 اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛

محال نبود وصال!

و عاشقان که همیشه خواهانند

همیشه می توانستند تنها نباشند

تنهایی دست ندارد كه لمسش كنی

عطر ندارد كه ببوئیش...

و نمی شود از خواب كه میپری... در آغوشش بگیری

اما او تو را تماما در بر میگیرد...

بانوي باران سلام و سپاس

بابت شعرها و مطالبي كه  نوشتيد .....اين روزها تفاوت هاي زيادي هست بين آدمها و فاصله هاي احساسي و عاطفي كه با مخاطبان خود در محيط هاي خانگي ، اجتماعي و رسانه اي دارند از جمله نكاتي كه شما يادآور شديد آ باز هم سپاس

اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید،
ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،
و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.

اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛
عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند

مث یه ستاره

که دنباله داره

به تنهایی هر شبم دعوتی تو

یه جور عجیبی

به هم ربط داریم

که ناراحتم وقتی ناراحتی تو...