اين جور نقل شده كه بعد از انقلاب چيز زيادي براي خودش باقي نمي مونه ..تا جائي كه مجبور ميشه بعد از يك مدت اقامت در محله " گيشا " و بالا رفتن هزينه هاي اجاره مسكن  همراه با محمد تهراني مجري تئاترهاي رو حوضي در چهار راه سيروس همخونه بشه ..در خلال اجراي برنامه در دو مهموني دستگير شده و با تحمل 74 ضربه شلاق تعهد ميده كه ديگه خوانندگي نكنه ...با ديدن اين اوضاع بعد از چندين ماه از طريق كوه ها ابتدا به تركيه ..سپس به لندن و نهايتا به آمريكا مهاجرت مي كنه و در تاريخ 15 ارديبهشت سال 1383 به علت بيماري تنفسي از دنيا ميره ...معروفترين اثرش " دوست دارم  ميدوني " است كه آهنگش از فتح الله رياحي و اشعارش هم از سعيد دبيري بود...از ميون آثار اون چندين مورد هم در متن فيلمهاي پيش از انقلاب استفاده ميشه .. از جمله در فيلم " قيصر " مسعود كيميائي ..محصول سال 1348 ..

با گذشت ايام و معروفيت روز به روز .. پاش به راديو و مهماني بزرگان هم كشيده ميشه ..و توسط يكي از هنرمندان درباري به نام "پوران " به دربار برده ميشه ..و  او هم براي قدرداني از جميله باعث ميشه تا اون هم به دربار راه پيدا كنه ....در اكثر مهموني هائي كه از سوي " تاج الملوك " مادر محمد رضا ترتيب داده ميشده به اتفاق " ملوك ضرابي " دعوت ميشد ....حتي در يكي از مهموني ها " فرح " گردنبندي از گردن خودش رو در آورده و براي قدرداني به گردن اون مي اندازه ...البته طي سالها هداياي بسيار گران قيمت و ارزشمندي رو هم از " تاج الملوك " مادر شاه دريافت ميكنه كه ارزش مادي زيادي داشته و موقع فرار مقداريش توسط قاچاقچي هاي تركيه به تاراج ميره ....قبل از انقلاب در كاباره هاي مشهور و معروفي برنامه هاش رو اجرا كرده و پول هاي هنگفت و خوبي دريافت ميكنه ...گرچه مشهوره كه بيشترين بخش از درآمد هاي خودش رو خرج فقرا ميكرده (شايد انگيزه اين كار رو از سرنوشت پر از دشواري و زندگي سختش گرفته باشه )..جوري كه در ميون خواننده ها و هنرمندان همدوره خودش بيشترين كار خير و كمك به فقرا رو ميكرده ( مقبولين امور خير و  خيرات دهنده گان رو فقط منشا خير يعني خدا تشخيص ميده و لا غير هر چند ما با پاكترين دست ...يا شهرت هاي متفاوت و گاها خاص به آن اقدام كنيم ..چرا كه خداوند به ذات و درون قلبها و نيات آن آگاه است..)

كم كم با تقليد صدا و آثار خواننده هاي مطرحي مثل .."دلكش " ، "قمر الملوك وزيري " ، و "ملوك ضرابي " پا به عرصه خوانندگي ميزاره...همين موقع هاست كه با اسم مستعار " ويكتوريا" يا "ويكتور " برنامه اجرا ميكرده و دست مزدش به شبي 15 تومن ميرسه (كه اون موقع رقمي بوده براي خودش).... اون روزها ميون سبك هاي موسيقي بين مردم سبكي باب بود به نام .." كوچه بازاري " يا يكجورائي فولكلور خودمون ... چون اكثر هنرمنداش بخاطر شرايط خاص و ويژه گي طبقاتي اش  در پائين شهر يا از پائين شهر و مردم كف جامعه بودن ..يكي از آهنگ سازهاي اين سبك فردي بود به نام " رشيد مرادي " كسي كه همه خواننده هاي كوچه بازاري اون رو ميشناختن ...سوسن با اون آشنا ميشه ...مرادي با شناخت استعداد و سبك و صداي خاصش اون رو با خودش به كافه ديگري كه معروف تر بوده برده و اسم هنري " سوسن " رو براي اون انتخاب ميكنه ..شايد براتون جالب باشه كه بدونيد سوسن مثل خيلي از خواننده هاي كوچه بازاري مثل جواد يساري سواد خوندن و نوشتن نداشت ...و اشعار ترانه ها رو به كمك همين رشيد مرادي و يار محمد تهراني حفظ  و سپس اجرا ميكرد ...بعد از سالها توسط فردي به اسم "جميله" پاش به كافه هاي مجلل و بزرگ تر باز ميشه .... و اونقدر كارش بالا ميگيره كه موفق ميشه به پاي ثابت يكي از معروفترين كاباره هاي اون روزگار به اسم " شكوفه نو " بدل بشه ....در همين روزهاست كه سر و كله يكي از كاباره دارهاي بزرگ لاله زار به اسم " رضا سهيلي " پيدا شده و از سوسن خواستگاري ميكنه ..اما جواب رد ميشنوه ....

صبح بخير سامانتا ...مثل هميشه اطلاعات سريع ، دقيق و كامل بودن...البته با جزئيات ..يادم باشه بعده اين حتما انتخاب هاي سخت و مشكل تري داشته باشم ..تا مجبور بشي براي دونستن تاريخچه و شناخت هنرمنداش كلي مطلب بخوني و تحقيق كني....بهر حال از اينكه نزاشتي بيشتر گيج بخوريم و بزنيم سپاس .. به همين بهونه بد نديدم كمي در مورد زندگينامه و سرگذشت ايشون بنويسم ..اسم اصلي ايشون (مهناز) يا ( گل اندام ) طاهر خاني بوده و متولد 1319 شهرستان تاكستان قزوين  روستاي (طزرك) بوده..(ابراهيم) ناپدريشون كه مسئوليت بزرگ كردنش رو به عهده ميگيره از اهالي قصرشيرين بوده ...سوسن عاشق هميشگي قصر شيرين و مردمش بود اونقدر كه بخاطر همين عشق و علاقه يك بيمارستان رو  با هزينه بسيار بالا و شخصي خودش در اونجا مي سازه....كه محلي ها به اسم خودش اون رو مي شناسن ...بعد از اينكه پدرش رو در يك سانحه رانندگي از دست ميده ...به اتفاق مادرش (بلقيس) راهي تهرون شده و نهايتا در كاروانسرائي در شهر ري ساكن ميشه ...پس از مدتي مادرش رو هم به علت مبتلا شدن به بيماري سل از دست ميده .... و زني در همسايگي شون كه به اون عمه مي گفته از اون به بعد سرپرستي اش رو تقبل ميكنه ....اين خانوم در كافه هاي تهرون اون موقع خوانندگي ميكرده ..و گاه گاهي اون رو هم با خودش مي بره ..و كم كم سوسن هم با شبي دو تومن شروع به كار خوانندگي ميكنه ..

 امروز میخواستم فقط یه سربطور غیرآنلاین بزنم وبرم ولی وقتی اومدم دیدم همگی گیج شدن ونمیدونن این خواننده کیه گفتم بیام یه خورده اطلاعات بهتون بدم آهنگ دختر دیوونه با صدای سوسن آهنگ شماره 3 از آلبوم فریاد است

متن آهنگ

خیلی وقته دختری را

میبینم کنار دریا

میشینه رو تخته سنگی 

قصه ها میگه ز غم ها

هر روزا که قرص خورشید

تو دله دریا میشینه

دخترک فانوس بدستش

غمشو اونجا میبینه

میشینه با غصه و غم

تو نگاهه هر ستاره

اون سفر کرده که رفته

بر نمیگرده دوباره

همه شب با چشم گریون

دحترک میادش اونجا

همه شب با نا امیدی

میره خونه تک و تنها

دو سه سالی ه همینطور

ج.نشو به لب رسونده

انتظار تلخ و جانسوز

جونشو به لب رسونده

میشینه با غصه و غم

تو نگاهه هر ستاره

اون سفر کرده که رفته

بر نمیگرده دوباره

خیلی وقته دختری را

میبینم کنار دریا

میشینه رو تخته سنگی 

قصه ها میگه ز غم ها

هر روزا که قرص خورشید

تو دله دریا میشینه

دخترک فانوس بدستش

غمشو اونجا میبینه

میشینه با غصه و غم

تو نگاهه هر ستاره

اون سفر کرده که رفته

بر نمیگرده دوباره

همه شب با چشم گریون

دحترک میادش اونجا

همه شب با نا امیدی

میره خونه تک و تنها

دو سه سالی ه همینطور

ج.نشو به لب رسونده

انتظار تلخ و جانسوز

جونشو به لب رسونده

پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها:

ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا” بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید: 

اگه شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره ۱ رو فشار بدید. 

اگه میخواید بچه تون رو نگه داریم ؛ شماره ۲ رو فشار بدید. 

اگه میخواید ماشین رو قرض بگیرید ؛ شماره ۳ رو فشار بدید 

اگه میخواید لباسهاتون رو رفو يا اتو کنیم؛ شماره ۴ رو فشار بدید. 

اگه میخواید بچه تون امشب پیش ما بخوابه ؛ شماره ۵ رو فشار بدید. 

اگه میخواید بچه تون رو از مدرسه بياریم ؛ شماره ۶ رو فشار بدید. 

اگه میخواید برای مهموناي آخر هفته تون غذا درست کنیم ؛ شماره ۷ رو فشار بدید. 

اگه میخواید امشب برای شام بیایید؛ شماره ۸ رو فشار بدید. 

اگر هم باز پول میخواید؛ شماره ۹ رو فشار بدین. 

اما اگر می خواهید ما رو برای شام دعوت کنید یا ما رو به گردش ببرید، بگید، ما داریم گوش می کنیم !!!!

از مـــادربزرگ پرسيـــدم: هيـــچوقت پدربزرگ برات "گل" خريـــد؟ گفـــت: همـــه ي دامـــن هايي كه برام خريـــد گلـــدار بود.... به هميـــن سادگي......

سلام ....ممنون از حضور و لطف و محبت شما خانوم نسترن و تشكر بابت زحمتي كه بخاطر بازنشر و انتقال مجدد پيام اين پست متقبل شديد ...اين هم يك موزيك دريائي و متفاوت ديگه تقديم به شما و همه بر و بچ باحال ايراني ...راستي موزيك قبلي رو معرفي نكرديد ..اين رو هم كه ديگه معلومه... بايد منتظر باشيم تا دوستمون باز هم مثل هميشه مشخصات موزيك و خواننده اش رو ، رو كنه

 خیلیج همیشه فارس و بندر همیشه عباس  متن وتصاویر غرور انگیزه و موزیک زیبا فضای خوبی ایجاد کرده که جای تشکر داره 

يه تفكر خاص و معين ميگه اگه قراره هميشه شرايط روحيه اي شاد و پرانرژي داشته باشيم و همين انرژي ها رو به ديگرون هم انتقال بديم ..نيازمند پذيرفتن كامل تموميه فرايندهاي زندگيمونيم .. اينكه زندگي هميشه پائين و بالا داره و لزوما اونجوري كه ما ميخوايم ثابت نميمونه ..اين زندگي كه همه جزئي مفيد يا سرگردون در اون هستيم..تولد داره ..مرگ داره ...سلامتي داره ..بيماري داره ..غم و شادي داره ..رسيدن و نرسيدن داره ...و به دست آوردن و از دست دادن داره ...مسئله بعدي كه اهميتش همچين كم هم نيست ..اينه كه در هر زماني از اتفاقات و پيش آمدهاي زندگيمون برداشت مثبت داشته باشيم..و از درون قبول كرده و بپذيريم كه هر اتفاقي هرچند با ظاهري ناخوشايند پيش بياد ..باز هم ميتونيم اون رو يك موهبت و عنايت الهي تلقي كنيم..گرچه كسي كه ميخواد اينجور فكر كنه قبلش بايد خداوند و جايگاه اون رو در زندگي و وجودش تعريف و تعيين كرده باشه و تا جائي كه باور داره اون رو در كنار و همراه خودش بدونه ..تا بشه به نرمي حركت يك قاصدك از كنار سخت ترين مشكلات و ناراحتي هاي زندگي عبور كنه ....هر چند اگه تفكر و باورهاي شما چيزي ديگه بهتون ميگه ...راه خودتون رو ادامه بدين ..شايد كار شما درسته..داناي اصلي و مطلق خود خداست

خسته نباشید 

اين روزها همه با متلك حرف ميزنند ..شما چطور...!!؟

ممنون بهار خانوم

خوبي ها هميشه از وجود دوستان ما است ...كه به هر كلبه اي رونق و صفا مي بخشه ... گاهي وقتها هممون نياز داريم از قالب روزمره گي و يكنواختي خارج شده و تنوعي به صفحات مجازيمون بديم ... نا شايد نرمافزار ذهن و روحمون هم عوض بشه ....گرچه غالبا همديگه رو نميبينيم ... ولي ميشه از پشت صفحات هم به سادگي و بي آلايشي و آرامش وجود شما پي برد ...اميدوارم كه هميشه وجودتون براي دوستان سلامت و پر جنب و جوش بمونه ..و زيبائي لبخند از چهره اتون دور نشه ...

 دوست بزرگوارم عاشق دریا پست بسیار خوبی انتخاب کرده و نگاشته اید

لطف شما مستدام