بايد به اين دسته از دوستان گفت... عزيزان بابا .. به كار و بار خود مشغول باشيد و سعي كنيد از داشتن سلامتي و توفيق حضور در محيط اين شبكه اجتماعي حالش رو ببريد .. آره عزيزم ..آره جانم برو حالشو ببر ..هر چند شما بزرگوار و خيلي از دوستان ديگه بهتر ميدونيد كه همزمان با اينجا چند وبلاگ ديگه رو هم مي چرخونم و در حد بضاعت خواننده هاي خود رو دارم كه تعدادشون چند ده برابر مخالفان و خداي ناكرده بدخواهانمون در اين محيطه....به سهم خودم بايد اعتراف كنم كه اين صفحه براي من تداعي كننده خاطرات تلخ وشيريني است كه طي سالهاي رفته اونها رو در كنار عزيزاني چون شما داشته و تجربه كرده ام .. هرچند خيلي از اون عزيزان الان نيستند..و بعضا توي وبلاگ هاي ديگه ام در خدمت بعضي هاشون ...هستم ، راجع به صحبتي كه داشتم و نظر ارزشمندتون بايد بگم اتفاقا اصلا موافق ايده احتمالي ترك گوهر نبوده و نيستم چون در اينصورت تمام دقايق و ثانيه هايي كه در اين محيط ساخته و صرف كرده ايم پاسيو خواهد شد...و اين منطقي نيست ...پس بمانيد و بمانيم كه دوست و دوستي هاي كهنه و قديمي تر ارزشمند و كمياب ترند   

در اين زمينه كاملا با شما موافقم ..و شك ندارم همونطور كه خيلي ها طي ماهها و سالها مدتها در كنار ما بودند و از گوهر رفتند و گاه نيز برگشتند و يا باز بي تاب شده و رفتند و جاي اونها خيلي ها و كساني اومدند كه از اين گذشته و دوستي ها بي خبرند.. !!!؟؟خيلي ها هم از قالب دوستي و روابط دوستانه معمول در اومده ، حتي دچار دگرديسي خلقي و روحي و رواني شده و به شكل و شمايل بازيگران خاموش و پشت صحنه و گاه باد سوار اين شبكه درآمدند....تا هميشه از خود بپرسيم چي بود و چي شد....كيا رفتند و كيا جاشون اومدند ..هر چند اونها هم عزيز بابا هستند!!! بدون شك هستند كساني كه آرزوي نبودن امثال مارو دارند ... ولي متاسفانه يا خوشبختانه بايد به اونها و اين عزيزان بابا گفت هر وقت گوهردشت تعطيل شد يا كره ماه رو بعنوان توپ بازيهاي افتتاحيه جام جهاني به برزيل بردند ..!!!؟؟؟ ميتونند اميدي به نبودن و رفتن ما از گوهر پيدا كنند ، هر چند دل به دل راه داره و اين حس شديد دو طرفه است و به قول معروف من يه پرنده ام آرزو دارم تو با من باشي...بايد  

 و هزاران كار لازم ديگه..كه خودت بهتر از من ميدوني ..ولي آخرش شايد به اين جوابي برسي كه من رسيدم.. انسان در مسير زندگيش براي طي طريق سه راه داره : راه اول از انديشه ميگذره كه به نظرم والا ترين راهه ... راه دوم از تقليد ميگذره مخصوصا كوركورانه ، به نظرم اين آسون ترين راهه ...!! و بالاخره راه سومش كه از تجربه ميگذره كه فكر كنم تلخ ترين راهه ...انتخاب با خودمونه انسان هم ميتونه دايره باشه و هم خط راست !!! يا تا ابد دور خودمون بچيرخيم و يا تا ابد ادامه بديم ..... باز هم از اظهار لطف هاي شما نازنين چيزي جز سپاس ودرود و اين يك سبد عاطفه و عشق در بساط نداريم ... كه تقديم شما

 با سلام حضور نازنين دوست آگاه  و ارزشمندم بانوي صفا و احساس معصومه عزيز

چشمان زيبا بين شما است كه كوچكترين داشته هاي دوستان خود رو قابل توجه دونسته و زيبا مي بينه ... همونطور كه بهتر ميدونيد در روزگاري كه ابرازعشق و علاقه و محبت حتما ترازو و سنگ كيلو وه ....متر ميخواد.. تا مبادا از جيب عاطفه افراد ابراز كننده اون.... ذره اي از داشته هاي احتمالي و نداشته هاي فراوانشون كم بشه ..در وادي آدميت و انسايت گام برداشتن و مقيد بودن خيلي سخت و دشوار ميشه.. معصومه عزيز باور كن اين روزها خيلي هارو مي بيني كه تموم نداشته هاي اصيل و انساني خود رو در فريب و نا آگاهي ديگران و شايد در پنهان  شدن در وراي زبان بازي و قلم بازي وظاهر سازي جستجو مي كنند

و چه خوشبختند كساني كه به هر آنچه كه آنها را از انسانيت و خدايشان دور نمي كند آراسته اند ... و نيز چه خوشبختند كساني كه از نعمت داشتن دوستان ارزشمند برخوردارند ..و چه خوشبختم من كه هنوز در كنارم و در دنياي فاصله ها قلبهايي مهربان وانسانهاي دوست داشتني چون شما را دارم....و از اين بابت خدا را شكر كرده و بر خود ميبالم كه با خيلي ها نيستم... معصومه عزيز دلت را مملو از شادي و عشق و لبت را همواره شادان ميخواهم...ممنون از حضورت و  لطفي كه پيوسته به اين كلبه دريايي داشته و داري..

هزاران سپاس و درود