×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشق دريا

فردين

× اين وبلاگ خصوصي(و نه عمومي) بوده و با همين عنوان و صرفا براي مخاطبان خاص تعريف شده،و تابع قوانين وبلاگهاي خصوصي است،بخش محتوائي تماما نوشته،ترجمه يا گردآمده توسط فردين مدير اين وبلاگ ميباشد.هرگونه رونوشت واستفاده از محتواي نوشتاري و تصويري براي هيچكس مجاز نيست و هرگونه نقل قول و غيره تحت هرعنوان وانتقال به ديگر وبلاگها يا فضاهاي مجازي،عمدا يا سهوا توسط هر شخص و مقامي بدون اطلاع و اذن مديراين وبلاگ غير قانوني و مجرمانه تلقي شده و عنداللزوم در مراجع صالحه و قانوني قابل پيگرد است،مضافا براينكه نگارنده در قبال هرگونه رونوشت يا باز نشر مطالب بدون رعايت موارد فوق از خود سلب مسئوليت كرده و مرتكب شخصا پاسخگوي عواقب و خسارات معنوي و قانوني متعاقب و مرتبط خواهد بود
×

آدرس وبلاگ من

asheghedaryaa.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/fardin1347

لیست دوستان

توي اين شباي دلگير تو بيا پناه من باش

توی این شبای دلگیر تو بیا پناه من باش توی تنهایی شکستم بیا تکیه گاه من باش دلم از قربت این جام بی تو بد جوری گرفته بیا می دونم که یادم هنوز از یادت نرفته نزار اون نگاه آخر آخرین وداع ما شه دل بده به خواهش من دستامون نزار جدا شـــــــــه دوباره منو صدا کن ، ببرم تا ته رویا بی تو امروز رو نمی خوام برسون منو به فردا دوباره منو صدا کن دلمو بازم بلرزون هرچی فانوسِ بسوزون شبا از صدات بترسون نزار این بلور اشکات طعمه خاک سیا شه من می خوام عکس منو و تو توی قاب کهنه باشه پا بزار رو چشم خیسم شیشه این شب و بشکن نزار عمر این جدایــــی برسه به مُردن من

گاهی گمان نمی کنی ولی می شـــود گاهی نمی شود که نمــی شــــــــــــود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت اســـت گاهی نگفته قرعه به نام تو می شـــود گاهی گدایٍ گدایی و بخت یار نیســـت گاهی تمام شهر گدای تو می شـــــــود

بی خدایی سبب روز سیاه من و توست تیرگی های دل از شام گناه من و توست جز خدا کیست که در سایه لطفش بخزیم رحمت اوست که هر لحظه پناه من و توست حسن معشوق در آفاق جهان جلوه گر است زنگ در آیینه قلب سیاه من و توست هر که دلداده حق شد دل عالم ببرد تاری از طره او مهر گیاه من و توست هان مشو صید امل اسب سفر را زین کن روز و شب پیک اجل چشم به راه من و توست شرممان از گنه خویش که در روز جزا دست و پا و دل لرزنده گواه من و توست نکته ای گویمت ای دوست بیندیش دمی دشمن ما هوس گاه به گاه من و توست زیر این سقف منقش خط ناموزون نیست کجی دایره از طرز نگاه من و توست گر که در کاخ ستم آتش بیداد گرفت عجبی نیست که خود شعله آه من و توست

ای لبت ایه رحمت،دهنت نقطه ی ایمان هان نه خال است و زنخدان و سر و زلف پریشان که دل اهل نظر برد،چه سریست خدایی تا فکندم به سر کوی وفا،رخت اقامت عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت سر و جان و زر و جاهم،همه گو رو بسلامت عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل است ،تحمل نکنم بار جدایی