درود فردین عزیز ، کامنت بلاگ خانم سکوت را خوندم و متعجب شدم! ارشام از دوستان قدیمی مشترک اینترنتی مون بوده که خیلی وقته خبری از ایشون نبود ف اما از دو روز قبل چند کارت و... دادند ضمن احوالپرسی ادرس خانم سکوت که تا کنون با چندین نام بخاطر حدفشون تو سایت امدند جویا شد و من هم ادرس بلاگ خودم را دادم و گفتم برود انجا خواهد شناخت و کافیست زیر بلاگش کلیک بکنه تا بانو سکوت(شاید هم نامی نبرده باشم)! خواهد شناخت و پیدایش خواهد نمود و تنها فکری که دارم اینه که ایشون بجای کلیک بلاگ ایشون عاشق دریا را کلیک کرده و شما را اشتباهی گرفته و بقیه اش را اطلاع ندارم و بهتر خودشون بیایند و این اشتباه خودشون را اصلاح بکنند چون حداقل ما همدیگر را شناخت داریم و چنین تعبیری نمیتونه باشه؟ منو هم در جریان لطفن بگذارید

خیلی عالی شد دیگه با جمع بندی پوریا و نظرات دوستان فکر می کنم اقای حجاریان عزیز هم این مطلب و نظرات را خوندند چون توی بلاگشون ادرس دادم که بخونند منکه خیلی یاد گرفتم از دوستان چون نقد هم داشتیم دیگه عالی شد سپاس از فرئدین عزیز و تک تک نظرات دوستان عزیز

با درود و سپاس از تك تك دوستان و  اساتيد بزرگوار ايرج ، همايون ، پورياي نيك سرشت ، مهران ، عباس نازنين ، آزاد عزيز ، فرهاد و بانوان بزرگوار سكوت ، بهانه مهربان، پريساي پرتلاش  كه مستقيما در اين بحث شركت كرده يا حضور داشتند و به ما هم اجازه دادند تا از دانسته ها و دانش آنها بهره مند شويم و رويكرد و تفكر جديدي از دنياي مجازي  و امكاناتي كه در اختيار ما است را پيش رويمان نمايان ساختند تا بدانيم كه دايره دوستي و همدلي بسيار گسترده است و براي پراكندن مهر و دوستي بهانه هاي بسياري داريم ، اميدوارم دوستي و همدلي را از يكديگر دريغ نكرده و اگر شادي يا غمي در كنارمان و در ميانمان هست را بين خود تقسيم كنيم و از اين دنياي مجازي تنها پلي بسازيم براي آموختن براي شروع روزهاي بهتر و اهداء انرژي هاي مثبت به يكديگر ، قدردان همراهي ومحبت هاي تك تك شما خوانندگان ارزشمند نيز بوده و هستم  و در برابر بزرگواري ها و صبوريتان سر تعظيم فرود آورده و دوستتان داشته و خواهم داشت

سپاس

سلام ما شا الله برشما ودوستان چه میکنید اولین وبلاگیه که انقدر کامنت داره واین استادی شما رو می رسونه استاد فردین   کاش منهم حرفی مثل دوستان گل داشتم تا بگم  که سنگ تموم گذاشتن تمام دوستان  ولی خیالی نیسن نظر اگر نداریم می خونیم ویاد میگیریم از نظر دوستان گل دوستار همتون ازاد 

و براي درك بهتر آن كافيست كه اين قضاوت را نسبت به مطالبي كه خود نوشته يا درج مي كنيم و آن مطلب را از آن خود مي دانيم ، در نظر بگيريم و به خود بگوئيم آيا از استفاده بدون اطلاع يا اجازه خود ناراحت ميشويم يا نه!!!؟ در محيط مجازي حتي حريمها با نام و موضوع يا عناوين مشخص شده حتي سطوح دسترسي به فضاهايي كه هر يك در اختيار داريم ، پس مي شود گفت حداقل از نظر اخلاقي نمي توان عمل كپي كاري را مگر در مواردي كه صاحب اثر رضايت دارد پذيرفت ، مگر آنكه منبع و نام نويسنده را قيد كنيم ، در نتيجه اصالت مطالب خود از جمله ملاك هاي ارزشيابي يك وبلاگ به شمار مي رود ، و انتظار اين است كه همگان به اين اصل اخلاقي كه منافع مستقيم آن متوجه خود فرد است پايبند باشيم ، چرا كه مخاطبان ما باهوشند و پيوسته در حال گردش و بازديد از مطالب در دنياي مجازي، از همين رو  بايد اذعان نمود كه آنها خود بهترين قضاوتها را دارند ، مخاطبان ما همه جور طيفي را در بر مي گيرند ، لذا در نگارش و ارائه مطالب براي آنها بايد به رده هاي سني ، فكري و اجنماعي هم توجه داشت ، برداشت از يك مطلب ميتواند به تعداد مخاطبان متعدد و متفاوت باشد ، ولي يك قانون و اصل نانوشته در تمامي وبلاگ ها ثابت بوده و بيشتر به چشم مي آيد و آن هم چيزي نيست جز صداقت‌، سادگي ، و عموميت داشتن محتوا دركنار عواملي چون جذابيت، در پايان پس از خلاصه و جمع بندي و خلاصه نويسي در چند پاراگراف كه در انتهاي پست افزوده خواهد شد به تمامي دوستاني كه با توجه و نظرات خود بر غناي ماهوي و محتوايي اين پست افزودند ، خسته نباشيد و دست مريزادي جانانه مي گويم ، و از اينكه حضورشان را از ما دريغ نمي كنند سپاسگزارم ، از شما نازنيني هم كه وقت گذاشته و با خواندن و توجه به مطالب ارائه شده همراه دوستان خود بوديد كمال تشكر و امتنان را دارم و اعتراف مي كنم كه بخش اعظم ارزش هر وبلاگ به خوانندگان آن است ، و وبلاگ بدون مخاطب و خواننده كويري است بي حاصل

سپاس از بزرگواريتان

با تشكر از حضور تك تك دوستان و اساتيد ارزشمند كه شخصا بي دليل كسي را استاد خطاب نمي كنم مگر اينكه در آن حد ببينم و ايمان دارم به جايگاه انديشه و فكري ، صحبت ما از پديده اي بود به نام كپي كاري كه حتي يك پله پائين تر از مونتاژ كاري است ، آنهم از نوع فكري و ادبي آن ، كه دوستان هر يك به فراخور حال و ديدگاه و انديشه هاي نهفته در وراي اين پديده ومعضل رفتاري در عالم مجازي از جنبه هاي روانشناختي و تا حدودي منطقي و فلسفي و تاريخي و حتي از ديدگاه تجاري و صنعتي به آن پرداختند، كه هر كدام شايسته ده ها پست و وبلاگ مستقل براي كنكاش و تجزيه و حليل هاي بيشتر مي باشد ، همانگونه كه از جنبه روانشناختي و رفتارشناسي و گرايشات و مكاتب مختلف آن مي شود از زواياي مختلف به آن پرداخت ، هرچند با توجه به توضيحات دوستان ارزشمند از بعضي زوايا اين عمل را تا حدودي توجيه پذير و مشروع دانستند ، ولي در اكثر توضيحات و بخش هاي ديگر اين اقدام نوعي سرقت ادبي و هنري يا فكري است چرا كه ما بدون اجازه و رضايت كسي مطلب يا اثري را كه او بابت آن زمان و فكر هزينه كرده ، آگاهانه يا نا آگاهانه و عمدا يا از روي اشتباه به نام خود يا وبلاگ خود مصادره مي كنيم ،  

هر کالایی خریدار خودش را دارد من اطمینان دارم که تعدادی اصلن حوصله چنین مباحثی را ندارند و فقط مال اجتماع ما هم نیست ، مثلن بلاگ خود من حد اکثر در پیک مناسبش 100-150 خواننده د اشته که اگر رجوع خودم و دوستانی که علاقمند به بحث و نظرات دوستان هستند و تعقیب می کنند هر کدام هم چند بار سرکشی بکنند میمونه حدود 20-30 یا حد اکثر 50 نفر کلن منو خوندند و بلاگ فردین طبق اماری که داده  در عمل میشه 200-300 نفر چون خود من بیش از 15 بار در همین مطلب حضور داشتم و دیگران و این امار در چنین سایتی یک امار بزرگی تلقی میشه در مقایسه با بلاگ من  و شاید خیلی کمتر باشد از بلاگ اقای یا خانم نازنینی که به غیر از مطلبش جاذبه هایی دارد علفه باید بدهن بزی شیرین باشه سپاس خیلی یاد گرفتم و خیلی نوشتم

اما بازار عرضه و تقاضا یک واقعیت اجتماعی است : علفه باید بدهن بزی شیرین باشه ،سطح خوانندگان و مشتریان و تعداد انها(که امروزه در کلیک معنی شده) اعتبار تجاری و یا جاذبه مطلب را ارزش گذاری می کنه ، کافیست  در همین سایت خودمون به تعداد بازدیدکننده وبلاگها توجه کنیم ، حال باید دید چه کالائی در چه جامعه و بازار هدفی ارایه می گردد(طبیعی استکه محاسبات ریاضی در اینجا خریداری ندارد چون موضوع حضور افراد برای اهدافی دیگر در اینجا هستند) اما تعریف فردین خان و بحث دوستان هیچ منافاتی با کل داستان نداره بدونیم بهتره حال اعتقادی داریم یا نداریم عمل می کنیم یا نمی کنیم داستان ثانوی است اما یاد گیری بد نیست و من همین جا نظرات مختلفی را از دیدگاههای مختلف اموختم و قدری به اگاهی قبلیم اضافه شده و این فرصتی عالیست برای من کم سواد در این موضوعات

اما بر گردیم به وبلاگ : اگر بستر مناسبی در جامعه نباشد نه با قانون میشه کاری کرد و نه با نظارت و پاسبان و ... میشه کنترلی اعمال نمود  برای مثال همین سایتهای معروف به مستهجن با اینکه تمام قوانین و نیروی کنترلی و سانسور اعمال میشود گفته شده ایرانیها بزرگترین مشتری این سایتها هستند حتی شهرهای مذهبی هم رکورد دار توی شهرهای ما هستند که به این سایتها رجوع می کنند ، اما اینکه قانونی گذاشته شود تا وبلاگ نویس مجوز داشته باشه  کاری عبس است(بزرگترین معماران جهان یا سرداران جهان تاریخی کسانی نبودند که دانشگاه ... را طی کرده باشند حال اگر قانون مدرن را بررسی کنیم باید به معمارهای تاریخی عنوان بنا  و به نادرشاه درجه گروهبانی بدهیم!) یادمون نره که همه چی نسبی است

و اگر بخواهد از یافته و اکتشاف کسی استفاده در تولید یا تکنولوزی بکند باید با پرداخت سهم مکتشف او را راضی کند و توافق نامه داشته باشد ، اما اینکه  به بهانه اصولی انسانی اخلاقی قوانین تجارت و با ماده و تبصره و... بخواهیم دست و پای انتشار اندیشه را بگیریم هم خودش داستان دیرینه ای است و تلخ است ، و اگر قانون گذار مستقل(خودش ذینفع نباشد) قانونی را برای رعایت عدالت و حقوق معنوی به شرطی که اصل ازادیهای انتشار نظر را مانع نشود و نوعی کنترل و نظارت اجتماعی بر قرار کند بد نیست اما تجربه خودمکون میگه میشود نظارت استثوابی ! که میدونیم چه خبره!؟ اما قوانین کشورهای پیشرفته چون همه جوانبش را از دید اجتماعی و مستقل در نظر دارند بطور نسبی میشه گفت بهتر از هیچ قانونیه و مفید خواهد بود

اما اعتبار حق معنویت گفته شده که 15 سال است یعنی بعد از 15 سال هیچ حقوقی برام صاحبش نمی ماند اما تا 15 سال پس از ثبت هر کسی در اون موضوع بخواهد استفاده بکند چه در نوشتارهایش و چه در میدان سخت افزاری و تولیدی باید اجازه انتشار یا تولید انرا از صاحب قانونی ان خریداری یا مجوز استفاده بگیرد مثلن اگر یک مقاله علمی در موضوعی در یک رسانه تخصصی منتشر بشود دیگران اگر میخواهند استفاده نمایند باید کتبی رضایت صاحب انرا اخذ نمایند که در مجامع علمی یک اصول پذیرفته شده و جاریست : مثلن جناب اقای دکتر ... به ادرس .... لطفن اجازه فرماییید من .... از مقاله شما در  ...مقاله خودم استفاده بکنم و منتشرش بکنم صد البته که موظف است نام صاحب انرا با امانت داری ببرد

اما تکامل علم ذره ذره صورت گرفته و هر کسی تمام یا قسمتی از نظریه ماقبلی ها را تکمیل تر نموده( البته مانند تز دکترا در تعریف علمی ان یعنی یک ناخنکی به ماقبلی ها زده و یک قدم جلو برده) و این مورد در خصوص صنایع و موضاعات تولیدی را من بهتر میدانم چون باهش سرو کار داشتم برای مثال همین ماشین سمند خودمون که طراحش انگلیسی بوده اما ایران خودرو طی قرار دادی کار طراحی ایشون را خریده(مانند یک طراح خودش در استخدام توافقی داشته) ولی برند سمند از ان ایران خودرو است حال اگر تولید کننده ای همان را تولید کند اما چراغش یا چراغ عقبش را تغییر شکل دهد و به نام خودش تولید کند مجرم است چون بدنه و شاسی و موتور و سیستم تعلیقش مال طراح و ایران خودرو می باشد و دیگران بدون اجازه حق تولید انرا ندارند

در قوانین ثبت اختراعات امده است که هر کس زودتر نظریه ای یا ابتکاری یا اکتشافی را زودتر با شواهد قابل اثباتش یا دفاعش و اگر نظریه باشد نظریه اش را ثبت و منتشر نماید از ان او میشود مگر اینکه دیگری اثبات کند با شواهدی غیر قابل انکار که کار وی بوده ف و امروزه در اینترنت چون تاریخ ثبت میشه حتی ساعت و دقیقه دو... اگر مطلبی منتشر بشه از ان اولین منتشر کننده قابل اثباته اما چون ما قوانین کپی رایت را اجراء و حداقل من نمیدونم یا دزرست ترش را نمیدونم اظهار نظری ندارم

 اولن اینکه همه ما حتی بزرگان علمی سوار بر پشتوانه ماقبلی های خود هستند شکی نیست و درسته ، اما اگر کاری شود که نظریه / مفروضات ماقبل را به اثبات علمی برسونه به نام اثبات کننده ثبت میشود مانند قوانین نیوتن : روسها در 120 سال قبل اثبات کردند که معادله دوجمله ای نیوتن که حدود 300 سال پیش به نام ایشون ثبت شده بود را به نام خیام نیوتن ثبت کنند چون خیام 700 سال قبلا انرا حل نموده بود(آ+ب)به توان ان و این یعنی حرمت علم و اعتبار ان و مالکیت معنوی / علمی اما حالا همه استفاده می کنند و لی نامش مشخص است از ان کدام کاشف بوده

وای چه بحث داغی شده دوستان عزیز من هم میخوام وارد بحث بشم البته که در رشته علوم انسانی سوادی ندارم و دارم یاد می گیرم اما نوع دیگری هم میشه به نظرات نگاه نمود که سعی می کنم تا ساعتی دیگر بیام توی بحث دارم سوادم را مونتاژ می کنم در ضمن از اساتید عزیز که نظزیه متمایزی دادند نیز یاد گرفتم و با بخشی از نظر استاد بیهقی و پوریا و فردین و بانو سکوت و عباس و ... موافقم دارم فعلن شما را می خونم

با تشكر از دوستان صاحب نظرم كه دغدغه و اهميت اين بحث را جدي گرفته و با تبادل دوستانه نظرات موجبات آگاهي بيشتر مخاطبان كه از طيف هاي مختلف بوده و گاها سئوالاتي در ذهنشان بخاطر طرح پاره اي از مسائل پيش مي آيد ، فراهم آورده و به آنها اين امكان را مي دهند تا پاسخ بسياري از سئوالات تا رسيدن به نتيجه صحيح را تجربه كرده  و از ميان سايش هاي فكري دوستانه و منطقي به پاسخ سئوالات خود برسند ، در مورد فرمايشات جناب بيهقي فكر كنم پاسخ مستدل و مبسوط  را دوست ارجمندمان پورياي نازنين دادند ، و اگر جناب بيهقي از اين پاسخ قانع نشدند مي توانم باز هم آنرا از همان زاويه اي كه مد نظرتان هست بيشتر باز كنم تا يكديگر را قانع كرده باشيم ، البته ترجيحا بخاطر اينكه مخاطبان احتمالا مطالب را ميخوانند از زاويه و شيوه اي استفاده كنيد كه براي همگان مفهوم باشد

سپاس

سپاس 

لذا براي هر سيسيتم و رشته اي بايد چارچوبي تعريف كرد و به آن پايبند بود ،تمام حرف من از اين مطلب اينه كه صرف گرفتن يك آيدي و پسورد و زدن يك صفحه نميتوانيد به خود وبلاگ نويس بگوئيد ، چرا كه حداقل هايي را نياز داريد ، مطالعه ، تجربه ، ابزار كار وبلاگ نويسي ، شيوه كار با آنها ، شيوه عملكرد ، نحوه تعامل با موتورهاي جستجو وووووووو كه بايد بياموزيد ولي از آنجا كه اين مسئله يعني يادگيري براي ما ايرانيان دشوار است و زحمت دارد رو به كپي كاري كه هيچ چيز بر اندوخته هايمان اضافه نميكند مي آوريم ، و گاها مي گوئيم من كپي كردم و روي آن كار كرده و چيز ديگري ساخته ام !!!! وقتي ماشيني سرقت شد شما هر قدر هم در آن تغيير ايجاد كنيد ماهيت و شخصيت سرقتي آنرا نمي توانيد تغيير دهيد !!!؟؟ پس بيائيم كلاه شرعي سر خود گذاردن رافراموش كرده و هر چيز را از راه اصوليش استفاده كنيم و ياد بگيريم، و در سايه درستي و صداقت به دنبال آزادي هاي مختلف باشيم تا موجب ارتقاء جايگاه فكري و انساني خود و مخاطبانمان باشيم و الا كپي كاري چيزي جز دور باطل زدن نيست ، اگر اين توان و پشتوانه علمي را نداريم خود را آنچه كه نيستيم يا يك وبلاگ نويس نخوانيم و همان دلنوشته نويس بخوانيم چرا كه در اين صورت به شخصيت خود و مخاطبانمان هم احترام گزارده ايم .ب ا تشكر از شما هرچند نتوانستم كاملا به زواياي ديگر اين مسئله بپردازم ،

سپاس

متاسفانه همين مسئله باعث شده در دنياي مجاز كه همواره توليد محتوا و علم از جايگاه والايي برخوردار است در جا بزنيم و حتي در مقاطعي از تحصيلات دانشگاهي و براي ارائه پروژه و تحقيق محصولات ديگران را ماهرانه برداشته و نشخوار كنيم و پايان نامه تحويل داده و فارغ از تحصيل شويم ، و جالب اينكه گاها خود اساتيد آدرس را هم مي دهند كه دليلش را، هم من و هم شما و هم ديگران بخوبي ميدانيم ،در اينجا به نحوي كه شما حكم فرموديد ، ما آزاديم در فضاي مجازي از هر منبعي هر مطلبي كه دلمان مي خواهد برداشته و به هر نحو مورد استفاده قرار دهيم !!!؟پس حق مالكيت كه به موازات همان آزادي نوع اول بوجود مي آيد چه ميشود ، توليد محتوا چه ميشود ، اينكه هركدام از ما حق داريم يك وبلاگ داشته باشيم بله مثل اين است كه بگوئيم هركدام از ما حق داريم يك پرايد داشته باشيم!! خوب اما رانندگي با آنرا هم بلديم ، اگر به هر نحوي موجبات آسيب به ديگران را فراهم كرديم ، چه خواهد شد آيا مي توانيم به استناد اين آزادي كه شما بيان كرديد، از تبعات قانوني آن فرار كنيم ...لذا اين تفكر را به دلايلي كه ذكر كردم قابل قبول نمي دانم و آنرا بيشتر شبيه به هرج و مرج مي دانم ،

با درود بر شما جناب استاد همايون(بيهقي) در رابطه با بحث آزادي يا محدوديت بيان و قلم در دوران و سده هاي اسلامي كه اكثرا تحت تاثير ديدگاه هاي مختلف پيوسته در نوسان بوده و هر گاه كه اين آزادي توان ظهور و بروز يافته موجب شكوفايي فكر و انديشه و بروز و ظهور بسياري از نويسندگان و شعرا گرديده ، و هرگاه نيز اين آزادي متاثر از تحجر و منفعت طلبي هاي حاكمان شده ، با آسيبها و ضربه هاي فرهنگي مانند كتاب سوزي هاي ايران و مصر ،و ترور انديشمندان كه جزء اقطاب علمي و فرهنگي زمان خود بوده اند مواجه گرديده ، كاملا با نظرات كوتاه ولي مبسوط شما موافق و همراهم هر چند ميتوانم در اين رابطه سئوالات متعددي مطرح كنم كه با بحثي پيش رويمان زاويه پيدا خواهد كرد ، بنابر اين از آن سئوالات عبور ميكنم ، شما در فرمايشات خود از دو نوع آزادي ياد كرده ايد كه با يك مورد آن در معناي جهان شمول و انسانيش موافقم ولي با نوع ديگر آن كه با آنارشيزم و بي بند و باري در كليه زمينه ها از جمله اين بحث همراه است موافق نيستم ، چرا كه ما در دنيايي زندگي مي كنم كه داراي مجموعه اي از قوانين بوده و هست ، و خواه ناخواه ميزان پايبندي به قوانين و قواعد نه تنها با آزادي در تضاد و تعارض نيست بلكه در راستاي صيانت از همين آزادي هاست ، اين تفكر غلط كه ما ايراني ها متاثر از فرهنگهاي اسلامي و غير اسلامي همواره قوانين و قواعدمان با تبصره و ماده همراه بوده و بدنبال ثبت هر قانون از كلمه اما و اگر استفاده مي كنيم ، همواره راه در رو براي فرار از قانون را باز گزارده ايم كه تمام مصيبت هاي امروز ما ناشي از همين تبصره ها و مواد جانبي يا بهتر بگوئيم راههاي در رو است ، در كمال ادب و احترامي كه براي نظر شما قائل هستم نمي توانم اين بخش از عرايضتان كه گفتيد ما بايد آزاد باشيم از هر منبعي كپي كرده و در بخشي با ذكر نام و در جاي ديگر گفتيد به آن هم نيازي نيست ، مورد استفاده شخصي قرار دهيم موافق نيستم ، چون اين يعني آنارشيسم يعني هرج و مرج يعني بي بند وباري فرهنگي ،  

با درود و سلام حضور بانوي مهرباني بهانه عزيز

در مقابل مهرباني هاي هميشگي شما بنده نيز به سهم خود از مشاركت شما و تك تك بزرگواران در اين موضوع نهايت سپاس و تشكر را دارم ، و اميدوارم همواره شاهد حضور مؤثر شما و ديگر بزرگواران  باشيم

سپاس

درود بر ايرج عزيز

از اينكه حضور داريد و با نظرات خود در كنار ديگر بزرگان زينت بخش اين جمع بودي سپاسگزارم ، در مورد ادامه مطلب هم به روي چشم پس از جمع بندي  اين مطالب انجام ميشود

سپاس

با درود و سلام خدمت آقاي عباس

از اينكه همواره حضور داريد ، و به نقاط ضعف و قوت اشاره داريد سپاسگزارم ، همانطور كه وبلاگنويسي تا شروع نشده وقت زيادي نمي گيرد اما پس از شروع بايد وقت مناسب براي آن گذاشت تا بتوان تعامل خود را با خوانندگان حفظ كرده و رونق آنرا حفظ كرد و در كنار آن مطالعه و خواندن است تا موجب ارتقا شود ، در مورد نوآوريها در وبلاگ دوستان بنده نيز با شما هم فكر بوده و آنها را مي پسندم و اميدوارم با تنوع بخشي به موضوعات بهتر هم بشود ،

خيلي از توجه و محبتت سپاسگزارم

درود صبح و روزتون بخیر و شادی باشه : از نظرات دوستان استفاده کردیم و اگاهیمون از مطلب افزوده شد منتظر ادامه اش هستیم فردین جان

در مورد آهنگ نيز خانم پريسا هم نام آلبوم و هم نام خواننده را بدرستي عنوان كردند باضافه اينكه نام آهنگ "ذكر زندگي " است با سلام و تشكر از محبت  ايشون

از ديدگاه حرفه اي ، کار اصلی وبلاگنویس، نوشتن است ، نوشتن در زمینه تخصصی خودش مثل تموم زمينه هايي كه شما و ديگر دوستان به اون اشاره كرديد. اگر اولین نوشته تون چندان جذاب هم نباشه که بازدید كننده رو جذب کنه، مطمئن باشید که روز به روز به کیفیت کار شما اضافه می شه، به طوری که بعد از مدتی اگه به اولین نوشته خودتون سر بزنيد، شاید براي خودتون هم خنده دار باشه.چه اشكالي داره اجازه بديد که خواننده های وبلاگتون هم از پیشرفتتون باخبر بشن ،.در بخش پاياني هم در مورد اينكه برخي از اهل قلم يا وبلاگ نويسان جان خود را بر سر قلمشون گذاشتند ، ضمن تاييد بخشي از نظرات شما بايد اضافه كنم  محدوديت قلم همواره يكي از دغدغه ها بوده و هست كه به سيستم و تفكر حاكم بر مي گرده ، و نوع ريسك هايي كه اصحاب قلم آنرا پذيرفته يا مي پذيرتد اينه كه در همه جاي دنيا بيان واقعيت و حقيقت هرگز بدون ريسك و خطر نبوده و نيست ، قلم در دست نويسنده ميتونه مثل يك پر نرم و لطيف و يا مثل يك شمشير برنده باشه ، لذا هر آنچه كه تا اينجا گفتيم و نوشتيم اين بود كه چرا نبايد به اين پديده نگاه حرفه اي داشته باشيم ؟ ، اين امر كه ديگه دست خودمونه !!! منابع هم كه فراوان ، چرا ما هميشه راه ميانبر را كه اندكي كوتاه تر از جاده اصليست انتخاب مي كنيم آيا اين تفكر غلط نيست ، اگر بگوئيد اين تفكر درست است كه ديگر ادامه بحث محلي از اعراب ندارد

در پايان از حضور و مشاركت شما در اين پست سپاسگزارم

آگاه شدن از نظریات نویسنده  ، یکی از جنبه های مهم وبلاگ، آگاه شدن از نظریات نویسنده اونه. حال اگر نوشته های اون تماماً رونوشت باشه که نمی تونيم از ذهنیت نویسنده چیزی چيزي بفهميم. اگه مطالبی که در وبلاگ ارائه می کنیم، راجع به موضوعی باشه که در آن تخصص داریم، و برای انتشار اونها وقت کافی را صرف کنیم، خواهيم ديد که ما رو در اون زمینه به عنوان یک مرجع یاد می کنند. به عبارتی اعتباری که بدست میاريد به نوعی از نوشته های زاییده فکرخودتون بدست آمده و سرچشمه مي گيره.
از طرف دیگه کسی که در زمینه تخصصی خود در وب حرفی برای گفتن داره، جهان حقيقي خود  اون رو هم تحت تاثیر قرار می ده. مثلاً فرض کنید که فردی در زمینه نقاشی صاحب نظره ، اگر نام اون رو در موتور جستجو وارد کنید و به وبلاگ غنی او برخورد کنید، چه ذهنیتی نسبت به اون بدست میاريد؟

بده و بستان يا تعامل با ديگران ، چرا خيلي از وبلاگنویسان در وبلاگشون تاکید می کنند که نظر دادن رو فراموش نکنید؟ این به خاطر لذت تعامل داشتن با دیگرانه ، و نه چیز دیگه. هر روز که صفحه مدیریت وبلاگ را باز می کنید، اگر یک نظر جدید داشته باشید انگیزه وجودی شما دوچندان می شه که این کم چیزی نیست. کم کم می بینید که با جمع بزرگی از افراد همفکر و غیر همفکر همراه هستید که در خیلی از کارها یاور و همراه شما خواهند بود.

باید بدانید که با اینکار چه چیزهایی را می تونيد بدست بيارید. این دستاوردها همگی ممکنه  مادی نباشه و برخی از آنها ارزششان بیشتره. به هر حال باید بدانید که راه اندازی وبلاگ با مکیدن خون دیگران (کپی نوشته) کار درستی نیست. اون هم به صرف اينكه ما زمينه لازم براي نگارش نداريم ، و اين تلقي يا منطق مثل اينه كه ما جراح نيستيم ولي تيغش رو بدستمون مي گيريم ، به صرف اينكه فقط ميخوايم براي خودمون بنويسيم يا توي ايران كپي رايت رعايت نميشه!!!،پس اين حق رو داريم كه افكار و مطالب ديگران را برداريم و در وبلاگ خود قرار بديم ، مگراينكه با ذكر منبع و ماخذ و اجازه صاحب اثر باشه ، چون اخلاقا اين يك سرقته ، حالا با هر توجيهي اون رو انجام بديم . مقالات زیادی هستند که در مورد مضرات رونوشت کردن نوشته های سایت ها و وبلاگها نوشته شده اند. خیلی از آنها به آلگوریتم گوگل برای مسدود کردن وبلاگ کپی کننده اشاره می کنند، که صرف نظر از درست بودن این مقوله، تاحدی جنبه تهدید داره. شاید دلیلش اين باشه که افرادی که خود اقدام به نوشتن محتوای جدید می کنند حققشان ضایع می شه. ولی به نظر من با عذر خواهي از همه دوستان بايد اعتراف كنم  وبلاگنویسی که کار رونوشت کردن را به خوبی یاد گرفته است، از مقاصد راه اندازی وبلاگ چیزی درك نكرده  ، که این کار رو مرتکب می

درود و سپاس از شما بانوي ارزشمند

يك تشكر ويژه بخاطر وقتي كه گذاشتيد و مطالب زيادي كه نوشتيد و از اينگه حضور بانوان ارزشمند همواره موجب ارزشمندي بيشتر در وبلاگها شده و مي شه ، اما راجع به اين پست كه يك بخش از چهار قسمت اون تلقي شده و ديگر دوستان ارزشمند تقبل زحمت كرده  و با نظرات خود بر غناي هر چه بيشتر مطلب افزودند ، به قول ديگر دوستان موضوع وبلاگ  و وبلاگنويسي ، امروزه به شكل فراگيري موجب تبادل مفاهيم و محتوا شده ، صرف نظر از بكر بودن يا نبودن مطالب آن ، تعاريفي كه امروز در مورد وبلاگ شاهد آن هستيم و در نظرات شما و ديگر دوستان نيز آمده ، را ميتوان تيتر وار عنوان كرد كه موارد زير را شامل مي شود:

برای چه وبلاگ بنویسم؟يا مينويسيم؟
در دنیای وبلاگ نویسی این انگیزه است که یک فرد را تبدیل به یک وبلاگ نویس معروف می کنه، نه چیز دیگه. خیلی از افرادی که تازه شروع به نوشتن وبلاگ می کنند، ذهنیت درستی از این کار ندارند، و به عبارتی درست تر، نمی دانند با راه اندازی وبلاگ چه چیزهایی نصیبشان می شه. ممکنه با دیدن یک وبلاگ که با کپی کردن محتوای خود از سایت های دیگر راه خود را ادامه می ده، ترغیب به راه اندازی چنین وبلاگی شوند، حال آنکه این نگاه، نگاهی غلط است ، تنها قصد ، داشتن یک وبلاگ پربازدید برای ساخت یک وبلاگ کافی نیست. شه 

وبلاگ نويس بايد قبل از اونكه بنويسه بخونه و بخونه و بخونه ، حداقل شبي صد وبلاگ خارج از اينجا  و چند مورد رو در اينجا مي خونم چون به نوشتن علاقمندم ...به قول دوستي پر هستيم از نوشتن ولي تنها جرعه اي از اون هم با هزار اما و اگر مينويسيم ، فكر و قلم و انديشه بايد روان و جاري باشه تا زلال بمونه و راكد موندنش باعث گنديدنش ميشه ..شخصا نوشتن را دوست دارم چون رسم و راهش رو بلدم حتي اگر خواننده اش يك نفر باشه ... متاسفانه اين فضاء تبديل به فضائي چند قطبي شده و اشكالي نداره ، ايده ها ، تفكرات ، تجربيات ،متفاوت  ،  ولي گاها جبهه گيري ميشه و اين غلطه ..اين عيب را بايد برطرف كرد ، چشمها رو بايد شست ، نوع ديد رو بايد عوض كرد ، شخصا در وبلاگي كه بدونم حرفي براي گفتن نداره و همون مطالب تكراريه حتي پام رو نميزارم ، براي هر وبلاگ ملاك هاي خاص خود رو دارم ، شخصيت فرد ، نوع نگاهش به ديگران ، نوع تفكر و نوشته هاش و از همه مهمتر نوع خواننده هاش ، در اين پست اشاره كردم محله هاي مختلفي داريم ، بقول معروف كبوتر با كبوتر باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز ، اگر در محله يا وبلاگي نيستم دليل اينه كه اون هم الزامي به اومدن و نظر دادن نداره ، اون فرد براي خودش و خواننده هاش بنويسه من هم براي خودم ، اين يعني عدالت و احترام ،  طولاني شد ايرج جان شرمنده بخوام بنويسم درياي نوشتنم شعري از خودم دارم كه همون يك بيتش براي معرفيم كافيه
از هر دري درد و سخني است اندر دل ما ،

دوست با سر درك آن كند ، دشمن به تمنا

سپاس

وقتي ما ندونيم يا نخوايم بدونيم ملاك و معيار وبلاگ نويسي چيست ، به هر چيزي مي گيم وبلاگ !!!و اين خود يعني برداشت غلط يعني مبناي غلطي كه حتي دقيق ترين ارزيابي ها هم نمي تونه ارزيابي درستي از اون داشته باشه ، چرا ؟ چون مباني درش لحاظ نشده ، استاندارد ها درش لحاظ نشده كه صحبت در مورد اون همون تخصص شماست ...پس مباني بايد گقته و چيده بشه ، استاندارد ها براش تعريف بشه و بعد ارزيابي بشه ،اگر اين حرف غلطي است هر يك از دوستان كه خلاف اين رو عقيده داشته و منطقي پشت حرفشون هست به ديده منت بايد شنيد ولي اگر غير از اين باشه ميشه شانتاژ كه اون هم جواب و پاسخ خودش رو داره و، شخصا عقيده دارم در مورد چيزي كه اطلاعاتش رو نداشته باشم نمي نويسم ، چرا ؟ چون نويسنده و وبلاگ نويس بيشتر از اونچه كه مي نويسه بايد بخونه ...؟و مخاطبي هم كه مي خونه مشخصه ، چون خيلي ها در اين فضا عقيده اشان اينه كه من از خوندن خوشم نمياد و دوست دارم عكس نگاه كنم ، اين عقيده محترمه و كساني هم هستند كه خلاف اين عقيده رو دارند ، مخاطبي هم كه بنده مورد نظرم هست از نوع دومه ، گر چه به هر ديدگاه احترام ميزارم ، حرفم همين بوده و هست نه يك واو بيشتر و نه يك واو كمتر  ، كسي كه مي تونه بنويسه مي نويسه  و در خوندن يا نخوندنش همه آزادند ، همين طور كه نهصد نفر مي خونند و چند نفر نظر ميگزارند ، همين براي نويسنده كافي است ، 

درود ايرج جان

ممنون از همراهي و همفكري در مورد مقوله اي كه خواه ناخواه به نام اون در اين فضا شناخته ميشيم و بواسطه همون هم افكار و تجاربمون رو به هم انتقال ميديم ، هدف هم چيزي جز اين نيست و نخواهد بود ، وقتي كه ما در اين فضاي مجازي از هر موضوعي براي جمع شدن كنار هم و هم انديشي استفاده مي كنيم نبايد صحبت در مورد مقوله اي كه ابزار كار روزمره مون به حساب مي آيد و دست ما براي انتقال نظرات و انديشه هامون كليد هاي كيبوردمون رو براي نوشتن تفكر و انديشه هامون يا حرفها و درد دل هامون  ميزنه بي تفاوت رد بشيم ، البته اگر ميخواهيم چيزي بر اندوخته هاي فكري و تجربه مون اضافه بشه ، شخصا اگر در ميان اين همه وبلاگ در مورد شيوه ها و شگردهاي وبلاگ نويسي (تاكيد مي كنم وبلاگ نويسي كه نوشتن به همراه داره و تراوش ذهن نويسنده مطلب باشه) كسي چيزي داشته باشه و شخصا از اون بي اطلاع باشم ، استقبال مي كنم ، ولي به صرف اينكه كسي از طرح يك مسئله عمومي و آزاد ناراحت بشه ، از نوشتن و ادامه مطلب  دست نمي كشم ، اين دنياي مجازي دنيايي در كنار دنياي واقعي با ملاك ها و انديشه هاي خودشه ، و هر كسي در مقابل منطق بيان اگر بياني داره نبايد ديگران رو محروم كنه ، قبل از شما آقايي به نام ارشيا كامنت گذاشته واز قول شما گفت كه شما (يعني من) خانم سكوت هستيد ؟؟؟) و چون اين نشانه اي است  كه عده اي معرفي وبلاگ واقعي رو بر نمي تابند و عده اي ديگر رو علم مي كنند تا فرا فكني كنند و اين منو مصمم تر مي كنه تا هر چه بهتر و بيشتر به مقوله وبلاگ نويسي بپردازم ، دليلي نداره كه شما يك حرفه رو در وبلاگتون معرفي كنيد و عده اي ناراحت بشن ، لابد ريگي به كفش دارند!!!؟؟ناراحت بشن فرقي نمي كنه اينجا همه فضايي رو داريم براي نوشتن ، هر كسي در شان و جايگاه خودش وقتي مطلبي مي نويسه حتما مخاطب پيدا مي كنه مي تونه در غالب همون ادبيات بياد و جواب بده و اگر جوابي نداره يا هنري نداره كه به ديگران ياد بده از ديگران ياد بگيره ، نميخواد ياد بگيره نخونه ، مطلب از ديروز تا حالا نهصد و پنجاه نفر خواننده داشته و اين يعني مطلب مخاطب داشته و داره ، حالا موافق يا مخالف ، البته تاكيد مي كنم ،هميشه مطالبي كه ارائه كردم و ميكنم مخاطب خاص داشته و داره و حتما اون مخاطب خاص برداشت درست مي كنه ،

درود نظرات دوستان را خوندم ، و من هیچ اطلاعات حرفه ای یا تخصصی در خصوی وبلاگ و وبلاگ نویسی نداشتم و ندارم اما میدونم یک موضوع تخصصی و حرفه ای است و کسانی مانند من جنبه اماتور دارند ، اما موضوع ارزیابی در تخصص منه هم مدارک بین الملی سطح عالی انرا دارم و هم تجربه زیاد عملی و خلاق دارم حدود 600 مورد ارزیابی و سرممیز رسمی سیستمهای ممدیریت کیفیت در حدود 400 واحد تولیدی بزرگ و متوسط و کوچک را د اشتم و برای ارزیابی در موضوعی باید نخست تعریف موضوع و الزاماتنش بیان گردد سپس ارزیابی شود که چقدر انطباق با انچه الزام یا تعریف شده است را د ارد یا ندارد و چون الزامات بلاک نویسی را در حد تخصصی نمیدونم اظهار نظر تخصصی ندارم سپاس از مدیر محترم بلاگ و نظرات دوستان دارم یاد می گیرم

با درودي مجدد خدمت دوست بزرگوار بيهقي ،

بايد نكته اي را به توضيحات قبل اضافه كنم و آنهم اينكه ، مقوله وبلاگ نويسي پديده اي به قدمتي كمتر از پيدايش رسانه اي بنام اينترنت است و هر روز استاندارد هاي جديدي به آن افزوده مي شود كه در توضيحاتي كه ديگر دوستان هم ارائه نموده اند كاملا مشهود و گوياست ،گرچه ميتوان آنرا بعنوان ابزاري براي بيان تاريخ يا هر رشته ديگر مورد استفاده قرار داد ولي استانداردهاي تعريف شده براي آن تا اين لحظه محدود و نه بيشمار است، در نتيجه مقايسه آن با موضوعات مطلق و كاملي مانند مقوله تاريخ ،شيمي ، جغراقياي سياسي ، مديريت ووووو، برداشتي صحيح و درست نميتواند باشد ، در اين صورت نتيجه اي درست هم از آن نمي شود گرفت ....لذا مؤكدا عرض مي كنم هدف شناخت اين حرفه ، روشهاي انجام و روش هاي صحيح بكارگيري امكانات روزمره اين پديده در آن است ، هرگاه با هم به نقطه مشتركي از اين تعاريف برسيم ميتوانيم وارد مقوله اي به نام ارزشيابي يك وبلاگ بشويم كه هدف اصلي و نهايي از ارسال اين پست بوده و آنرا شكل خواهد داد

با سپاس مجدد

درود بر استاد بيهقي عزيز

از حضورتان سپاسگزارم و از فرصتي كه براي پاسخ به سئوالات اين بخش از پستي كه ارائه كرده ام  اختصاص داديد، پست حاضر يك مبحث كاملا حرفه اي از مقوله اي بنام وبلاگ نويسي است ، البته با مقدمه و رويكردي كاملا حرفه اي كه حلفه مفقوده اين حرفه يا مهارت در فضاي مجازي است  البته در هر حرفه اي بخش آماتور يا غير حرفه اي هم داريم كه وبلاگ نويسي هم از آن مستثني نيست،همانگونه كه اشاره كرديد سؤالات زيادي در اين حوزه مطرح بوده و هست  و به تبع آن پاسخ هاي حرفه اي كه بخش تاريخي آن نيز مي تواند يك بخش موضوعي از آن را بخود اختصاص دهد  هدف تعريف علمي از يك مقوله و پديده جديد با نام وبلاگ نويسي است يعني وبنگاري يا وب نوشتن ، يعني اگر علاقه به نوشتن تاريخ داريد ، به جاي برگ و كاغذ و كتاب آن را بر روي صفحات مجازي بنويسيد و اصلا اين حرفه ارتباطي مستقيم با نوشتن دارد و هر نوع حاشيه يا تزئينات ديگر جنبه زيبا سازي آنرا دارد و لا غير ، از آنجائيكه بحث را حرفه اي مطرح كرديم ، بر آن بوديم تا تمام سئوالات را بخش بخش ياآنگونه كه شما  دوست داريد مدرسه اي مطرح كنيم تا همه بتوانند در آن شركت كنند ، از وبلاگ نويسان مبتدي تا وبلاگ نويسان حرفه اي تا بسادگي بتوانند داشته هاي خود را براي رسيدن به شكل و معنائي واحد از يك حرفه در تبادلي نظري دوستانه به نتيجه برسانيم ، بنابر واضحات مطرح شده خوشحال خواهم شد اگر از همين بخش ابتدائي كه چند سئوال ساده مطرح شده كه تنها مربوط به متن بالاست  شما هم بنده و ديگر دوستان را همراهي كنيد ، اگر چه سئوالات و نظرات شما در صورت مطالعه كامل در درون همين متن پاسخ داده شده بود. باز هم سپاس از حضورتان

با سلام و درود خدمت پورياي عزيز و نيز استاد ايرج

ضمن عرض تشكر از دوستان بزرگوار شركت كننده در اين بحث ، راستش اگر فعلا به جمع بندي نرسيدم يا هنوز اون رو نبستم به اين دليله كه ميخوام تا امروز آخر وقت پاسخ هاي مرتبط با نظرات ارائه شده رو از زبون خود دوستان داشته باشيم، گرچه برخي نظرات بطور مستقيم با متني كه ما در پست قرار داديم ارتباط پيدا نمي كند ،به اميد خدا بعداظهر در خدمت خواهم بود..

سپاس از حضورتان

اما موارد ارزشی و تولیدات ارزشی مانند هنر بناهای هنری و فنی و سایر موارد ارزشی مانند تولید کار و ثروت و علم برای جامعه ، نیاز به حمایت  / یارانه /سوبسید جمعی یا کسانی که توانمندی منابع  حمایتی لازمه را دارند یا خودجوش یا رسالت فردی یا جمعی را نیاز دارد یا فروش تولیداتش و چون تولید با ارزش تر / ارزشی گران در میاید مشتریانش باید از طبقه توانمندان باشند یا طبقه متوسط حمایت گردند یا از منابع عمومی مانند بودجه عمومی کمک بشوند یا طبقه اشرافیتی و نجیب زادگانی در جامعه در تعریف نجیب زاده در حد فراوانی نسبی وجود د اشته باشد تا تولید ناب هنری با کیفیت و گرانبها تولید گردد و از حمایت انان  به عنوان خریداران کالای با کیفیت وجود د اشته باشد تمام قصرهای تاریخی هنری که چندین سال تولیدش طول می کشد و کلی هزینه و یا کتاب فردوسی که اندیشمندی خردمند مانند فردوسی باید 30 سال زحمت بکشد بدون منبع مالی و حمایتی و یا ثروت شخصی ممکن نخواهد شد که تولید گردد و متاسفانه اگر سرمایه گذار ارزشی ها افراد دون پایه و یا فرومایه باشه معلومه تولید انها چه خواهد بود ضد ارزشی!؟

 اما مقررات و قوانین : موسسه باید مقررات ایمنی حفظ محیط زیست ، قوانین کار و بیمه و دستمزد و... ، استانداردهای اجباری فنی و هم چنین قوانین مالیاتی و جزایی و حقوقی و تجارت و... را باید حفظ نمایند ، حال اگر در جامعه ای قانون باشد که خندیدن جرمه!؟ موسسه یا رعایت می کنه تا از تعقیب قانونی مصون باشه یا یواشکی میخنده یا دور از چشم پاسبان می خنده یا به پاسبان حق خندیدن میده یا عواقبش را اگر گیر بیافته می پذیره یا مبارزه بر علیه منع خندیدن می کنه در انواعش  موسسه هم مانند ثیک فرد عمل می کنه و میدونیم برخورد افراد متفاوته

مشتریان غیر از ژیان / بنز هم ازادی انتخاب خودش را دارد مگر اینکه شرکت ژیان انحصار تولید یا ورود خود را در نتطقه ای برای خودش داشته باشد و تازه چون هدف سوده برای متقاضیان بنز هم تولید یا وارد می کند ، مگر سیاستگذاری دولتی منطقه به هر د لیل غیر منطقی یا موجه بخواهد سیاست خاصی را در جهت افکار خودش القاء کند اما در تمام جوامع دیده شده که انواع خودرو وجود دارد شاید با قوانینی بالانس کرده باشند تا دسترسی طبقه خاصی باشد - اما تولید علم حتمن در مسئولیت موسسه ممکنه نباشه متولی تولید علم دانشگاهها و موسساتی با اهداف و ارمانهای تولید علم و تکتولوزی و رقابت جهانی قرار دارد و هر سازمانی هم میتونه تحقیقاتی هم داشته باشه تا جایکاه علمیش را به روز حفظ بکنه یا نکنه

درود بر دوستان و نظراتشون : پوریای عزیز ، موسسه ای که ژیان تولید کرده که خودش از تکنولوزی پیشرفته و با کیفیت علمی به روز برخوردار بوده اما برای هدف بازار خاص خودش چون سیتروئن ماشین سلطنتی هم برای بازار خاص خودش تولید کرده ، و هر کدام تعریف خاص خود و مشخصات خود را دارند اگر زیان استارت نزند بی کیفیت گفته میشود و اگر سیتروئن سلطنتی هم بوق نزند فاقد کیفیت است : چون کیفیت ژیان برای سرعت و ایمنی و وزن  و ظرفیت خاصی طراحی شده اگر مطابق طراحی خودش باشد دارای کیفیت است

درود ايرج جان

باتشكر از حضورت و يك خسته نباشيد بخاطر اينكه تا اين ساعت سر كار بوده و انرژي هاي خود را صرف كارهاي روزمره كرده اي ،از آنجا كه هميشه مطالب شما بسيار تخصصي و فني ارائه مي شود و غالبا درقالبي سنگين به چشم مي آيد ،  عليرغم ميل باطني خودت بايد حضور كساني كه مطلع نيستند عرض كنم كه استاد ايرج را همه جا با عنوان پدر استاندارد ايران ميشناسند ، و به همين مقدار بسنده مي كنم تا بقيه دوستان بهتر بدانند چرا مطالب شما بيشتر در قالب مباحث و جنبه هاي مديريت سازماني و فراسازماني و مهندسي مطرح ميشود ، از اينها كه بگذريم بايد خدمت استاد خودم عرض كنم كه تمام مطالب شما را نيز مطالعه كردم ، وحتما آنها را در كنار نظر ديگر دوستان قرار داده و تلاش دارم عينا ، ولي با چيدماني مفهومي تر عنوان كنم

از اين لطفت صميمانه سپاسگزارم

در واقع کیفیت را نوعی مشتری و خریدار تعیین و تعریف می کند ، حال ممکنه سئوال شود که اقا مشتری ناچار است!(به هر دلیل)یا نادان است!(فریب خورده) یا امکان دسترسی به کالای دیگری ندارد!؟(انحصاری بودن کالا) بله همه اینها هم مطرح هستند با عرض پوزش از توضیحات زیادی اما قدری مرتبط با بحث / مطلب شاید تلویحی و در بخشی تسریحی سپاس فراوان از اینکه نظرات دوستان را مد نظر قرار میدهید

انتخاب بازار هدف : چه کالاهایی؟ برای چه مشتریانی؟ از ارمانها و اهداف و خط ومشی هر بلاگر و یا هر میزبان(سایت / شهرداری) تراوش و ظهور می کند و هر کالایی مشتریان خاص خودش را دارد ، پس وقتی مشتری وجود دارد و رونقی توی مغازه / پاتق وجود دارد؟ اون کالا طرفدار و مشتری دارد : مثالی که میشود زد در تعریف کیفیت کالا : ژیان هم کیفیت دارد پیکان هم کیفیت د ارد پزو هم کیفیت دارد مرسدی هم کیفیت دارد منتها هر کدام کیفیت تعریف شده خود را د ارند چرا کیفیت دارد؟ چون مشتری و خریدار دارد؟ مثلن اگر پیکان ما و تولیدی ما را در المان بخواهند بفروشند چون مشتری نخواهد د اشت پس کیفیت ندارد اما در اینجا می خرند پس کیفیت در بازار هدف ایران را دارد که می خرند و الی اخر

طبق اخرین تعریف مشتریان هر سازمان / موسسه امده است :که باید رضایت مشتریانش را جلب نماید(بقاء سازمان) و مشتریان سازمان عبارتند از : سهامداران سازمان - کارکنان سازمان - مشتریان مستقیم یا غیر مستقیم با تاکید بر مشتریان نهایی / کاربران اصلی کالا - قوانین و مقررات ملی یا بین المللی مانند استانداردهای کالای مرتبط و قوانین  بومی ملی یا بین المللی مانند حفظ محیط زیست مقرارات حقوقی / ایمنی / بهداشتی و سایر قوانین کشوری( در واقع رضایت همه ذینفعان سازمان)؟ که هر یک موجب محدودیتی بر مدیریت و فعالیتهای سازمان ایجاد می کند  تا بر خطوط مشترکی از رضایت بایسته همه این چهار مشتری سازمان که ذینفعان سازمان تعریف شده اعمال گردد - شاید قدری از مطلب شما خارج شدم اما در متن مطلب تون نوعی بصورت تلویحی مرتبط است سپاس

اما در خصوص میزبان : شکی نیست که هر سایتی مانند موسسه ای در اونواع حقوقی ان مطرح است(انتفاعی / غیر انتفاعی / نیمه انتفاعی و..)که با توجه به نوع ان و اهداف و بازار هدف تداوم یا توسعه داده میشود تا ارمانها و اهداف خود را پی ریزی و توسعه دهد و برای رسیدن به ان خط و مشی خود را به روز و تعریف می کند تا از منابع بلقوه حد اکثر بهره وری را بنماید که تغییرات اخیر و اتی در همین راستا ساماندهی شده است تا از فرصتها بهتر استفاده گردد و تهدیدات را کاهش دهد و این از حقوق بنیانگذاران و سهامداران هر موسسه ایست

س-1 : تعداد بازدید کننده -نهوه پاسخگویی به نظرات بازدیدکنندگان / مشتریان - جایگاه وبلاگر از نظر میزان پرداخت پول به میزبان / شهرداری یا در امد زایی از نظر میزبان

س-2 : کیفیت و کمیت کالای عرضه شده که موجب جذب بیشتر دیگران شود(کسب در امد بیشتر/ مشتری / بازدیدکننده) و مورد اخری : میزان جاذبه به روز بودن کالای ارایه شده برای دیگران یا بازدید کنندگان - کاملش را خودتون توضیح دادید اگر کم و کسری دارد ببخشید چون قدری خسته بودم البته این بحث میدانم موجب رنجش برخی از دوستان خواهد شد و ممکنه موجب چالشی جدید گردد

درود فردین عزیز، اولن عذر در تاخیرم بعلت تحمیل دوستان قدیمی برای تعهد کار 2/3 روز در هفته در شرکتشون حد اقل تا پایان سال که گردنم گذاشته شد و برام سنگینه روزی حدود 10 ساعت کار در کارخانه هاشون ، دومن در خصوص ارزیابی وبلاگها که توضیحات تخصصی مبسوتی ارایه نمودید که از سواد من خارجه ولی اطلاعاتی که دادید جالب هستند و تخصصی هم چنین پاسخ سئوالاتتون توی متن گنجانیده شده اند اما پاسخ من

درود بر شما آقاي آزاد

نظر كامل و بزرگوارنه اي كه براي درج آن زمان زيادي گذاشتيد را نيز در كنار نظرات سخاوتمندانه ديگر دوستان مطالعه كردم  ،با اين تفاوت كه شما تفكيكي بين يك وبلاگ حرفه اي و عادي قائل شده ايد كه جاي بحث و تامل دارد ، تنها اين نكته را با اجازه شما اضافه مي كنم كه در اينجا منظور ما شناخت حداقل هاي يك وبلاگ قابل قبول و بقولي استاندارد است كه بازديد كننده پس از ورود و خروج از آن در مقابل وقتي كه هزينه كرده ، نكته يا مطلب يا حداقل حس يا انرژي خوبي از آن گرفته و همين امر موجب بازگشت آن شود ، سئوالات بنده دقيقا بر اساس متني كه ارائه كرده و حداقل هاي يك وبلاگ را در آن بر شمرده ام ، ارائه شده و بدون شك مطالب و نكاتي كه شما هم ذكر كرديد قابل تامل و توجه در نتيجه گيري نهايي خواهد بود.....با سپاس مجدد از حضورت و ارزشي كه براي پاسخ به اين مطلب قائل شدي

درود و سلام آقاي عباس

كامنت گويا و مورد نظرتون رو در كنا نظرات ديگر بزرگواران خوانده و مطالب مرتبط را براي ارائه و لحاظ آن در نظريه نهايي كه مجموعه اي از نظرات تمامي دوستان است در نظر گرفته و جدا كردم تا در انتها مورد استفاده قرار دهم ، ممنون از حضور و محبتي كه داشتيد

سپاس

سلام بر فردین دوست گرامی وعزیز  تمامی مطلب شما رو مطا لعه کردم  بحث بحث تخصصی هستش ولی من میگم همه کسانی که در این سایت وسایتهای مشابه دارای وبلاگ هستن  شاید نصفشونهم با دنیای وبلاگ ووبلاگ نویسی اشنایی نداشته باشن  و به صورت تفریحی وتفنون  وعلاقه وارد دنیای وبلاگ شدن  ودر جواب تاناکورها   یا همون کوپیستها یا رایترها یا کوپی کننده ها  گرفتاری کاری در دنیای واقعی برای کسانی که برای موندن مفید تلاش میکنن زیاده  پس افرادی که تلاش میکنن برای اعلام حضور  در کنار دوستان مجازی  به چه وسیله بروز کردن وبلاگ کار مشکلیه تا در فرصت کم انتخاب یک مطلب فاخر  یا اهنگی که با مطلب هماهنگ باشه یا کاغذ دیواری خلاصه محیطی که بتونه با اون احساس خودش وخواننده رو  به صحنه بکشه  چه با در ج مطلب ونظر خواننده مطلب  پس نا چار رو به کپی و تاناکور بازی میاره  استعدادها  متفاوته  یکی می تونه با جملاتی که از ذهنش به صورت نوشته تبدیل به موضوع وبلاگ میشه  افراد رو جذب کنه ویکی دیگه با یک کپی خلاقانه وهماهنگی اهنگ یا عکس   که اونهم خودش هنریه محترم از اینجا اینو میگم که بسیاری از افراد  دارای اینچنین سبکی هستن  خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش ؟که به بحث ما اصلا ربط نداشت جدی نگیرین!  در مورد شهر دار گوهر دشتم عرض شود سرعت نت کم ملت مکافات دارن به شهردار چه ربطی داره باید بریم یقه ریس جمهور رو بگیریم   محمود رو نمیگم بابا ریس جمهور مجازی رو میگم  وجواب سوال الف -از دید خانمها  یا اقایون؟ اها کلی  چشم میگم من شخصا وبلاگی رو بیشتر میرم همه چیزش باهم بخونه مطلب اهنگ وعکس  پس 1-هم خوانی وبلاگ 2-مطلب جذب کننده  3-مفید ومختصر نه قصه علی کرد شبستری ؟ سوال ب خدماتی که برای بازدید کنندگانشان فراهم کردن  که شامل سرعت مناسب واستفاده از محیطی جدید در ورودی وبها  سوال پ -مواردی که موجب کاهش اشتیاق بازدید کننده ودادن نظر رو در پی داره بی محتوا بودن مطلب   یا تکراری بودنش  واز همه بد تر بی فرهنگ بودن مدیر وبلاگ که نا خواسته در درگیری لفضی  با فردی  جو وبشو متشنج میکنه  یا توهین به نظر دهندگان   ........ خیلی حرف زدم ببخشید ممنون از مطلب مفیدتون دوستار شما ازاد 

درود فرهاد جان ممنون از حضور و تصوير و جمله زيبائي كه به تمامي دوستانمون هديه كردي ، اميدوارم  دوستانت رو از نظرات مفيدت محروم نكني

سپاسگزارم

درود بر آقاي مهران عزيز و بزرگوار

با تشكر از شما دوست ارزشمند و مشاركتتون در اين بحث وارائه پاسخهايي كوتاه و قابل تامل كه براي خود بنده سئوالات ديگري رو مطرح كرد ، اميدوارم در جمع بندي نهايي علاوه بر توجه و استفاده از پاسخهاي كوتاه و جامع شما ، بنده  را از راهنمائي خود بهره مند سازيد

با سپاس مجدد از حضور ارزشمندتان

با درود و سلام به بانو بهانه

نظرات شما رو هم خوندم ، و معتقدم كسي كه در بحث وبلاگ نويسي توانايي نظر دادن داره پس شايستگي وبلاگ نويسي هم داره ، گرچه روي بخشهايي از نظر شما هم نياز به پرسش و پاسخ هست ، هدف بنده تبادل تجارب و رسيدن به ملاكهاي واقعي از ارزشيابي يك وبلاگه تا در برداشتمون از وجود يك وبلاگ يا ايجاد يك وبلاگ به بيراهه نريم و ملاكهامون واقعي و حرفه اي باشه كه حتما در چند بخش كه ارائه خواهم كرد ، كاستي هاو برداشت هاي غلط رو به تصوير مي كشم ، و در نتيجه گيري نهايي همگي مي تونيم به ملاكهايي دست پيدا كنيم كه در ارتقاء ديدگاهمون مؤثر باشه و از چارچوبي حرفه اي بهره مند بشيم پس باز هم منتظر ميمونيم تا ديگر دوستاني كه وبلاگ نويس هستند يا دوست دارند باشند و  يا ميخوان حرفه اي اون رو دنبال كنند ، و حتي اونهايي كه صرفا وبگردي يا وب خواني انجام مي دهند در اين بحث  شركت كرده و ديدگاههاي خود رو ارائه كنند و در پايان نظر خودم رو طي يك جمع بندي در كنار نظرات ديگر دوستان  ارائه خواهم كرد..

با سپاس از شما بانوي بزرگوار 

درود بر پورياي عزيز و نيك سرشت

كامنت كامل شما رو خوندم ولي ترجيحا بعد از دريافت و تبادل نظرات ديگر دوستان نظرم را اعلام مي كنم ، تا بتوانيم از هر قسمت اين بحث كه اين پست بخشي از آن است نتيجه گيري كلي و جمعي داشته باشيم.

باسپاس