از اعماق وجود فریاد می کشم نه برای شنیدن
تنها برای مبارزه، مبارزه با سکوت
فریاد میکشم از اعماق قلبم بر ساحل دریای نیلگون چشمانت
در ساحل بارانی چشمانت تنها رنگ غم را میبینم
آرام شکست می خورم
و سکوت دنیایم را در بر میگیرد
فریاد، سکوت، غم و چشمانت به کناره میروند و تنها من میمانم
چگونه فریاد کشم وقتی در بند سکوت اسیرم ؟
کاش در زندان قلبت زندانی بودم و اسارت در بند سکوت را نمیدیدم
اسارتم در بندیست که قطورتر و محکم تر از تمامی بندهای دنیاست
سلولم کوچکتر از دلتنگترین قلبهای عاشق دنیاست
دیوارهایش به بلندای امواج ترانه عشاق و میله هایش به قطوری پیوند دو عاشق
خسته ام، خسته تر از همه مسافران دره دلتنگی
به کناری میروم، آرام و تنها مینشینم و فقط به امید فریاد یک نفر هستم، که مرا از بند این اسارت برهاند
فریاد از آن من نیست اما برای من و فقط من طنین انداز میشود
میدانم فاصله سکوت من تا فریاد تو خیلی زیاد شده است
اما منتظر می مانم، چون می دانم عاقبت فریاد تو در سکوت من طنین انداز خواهد شد
به امید رهایی یک اسیر از بند اسارت سکوت …
بيا آرام جانم ..دلــت بـر... مـا نمـیسـوزد ، سبب چیست..؟
پنجره و چشماي خسته از اين همه تكرار رو ببند و آروم بخواب كه شهرمون در امن و امانه
646027 بازدید
14 بازدید امروز
48 بازدید دیروز
464 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian