منم قبول دارم تنهایی خیلی لذت بخشه و ترکش غیر ممکن.. چقدر خوب نوشتین.ممنون

 سلام بر بانوي گرامي معصومه عزيز مظهر صفا و آرامش

وظيفه ما بود كه زودتر خدمت برسيم...ولي اين بزرگواري هاي هميشگي شماست كه ما رو غافلگير ميكنه ..ممنون از اين تصوير و دسته گل زيبا كه نمادي از شخصيت و حضور خود شما در ميان دوستان ارزشمند گوهري است....سلامتي و شادماني شما رو آرزومندم و من باب قدر داني از حضورتون اين شاخه گل رو تقديم ميكنم پاينده باشيد هميشه ايام

خلاصه ياد حرف شهيد همت توي خيبر افتادم كه ميگفت ماها سه گروهيم..يك سري توي جنگ ميميريم ، يك عده بعد از جنگ يك عده هم هر روز شهيد ميشيم

فكر كنم ما گروه سومي شديم ..البته شهيد كه نه ولي هر روز با ديدن اين جماعت كه صدقه سر ماها آدم شدن بايد روزي هزار بار بميريم..براي خود ما ژست و قيافه ميگيرن..بابا حرمت و احترام نخواستيم ...چون دركش رو ندارند ..لااقل بي حرمتي نكنند..لااقل براي خود ما جانماز آب نكشن ... به قول خودت كه خوب گفتي ..جنگ بود ..سختي بود..ترك و كرد و مشهدي و بلوچ و خوزستاني و جنوبي و شمالي ولي ..صفا بود و يك رنگي ...نه اين همه خا....بازي

چشم سهيل جان ..رو چشام

سلام سهيل جان

صفاي قدمت ، ما كي باشيم كه بزاريم نفس رفيقيون شكسته بشه با مرام..روي چشمم.... صفاي وجود همه بر و بچه هاي با معرفت ايروني و هموطنمون ....قربون خودت كه تو كوير معرفت ميم آخر مرامي...غمت رو نبينم سهيل جون منم يادم نميره بچه هاي لشكر وليعصر خوزستان و 91 زرهي اهواز و تيپ 15 نيرو مخصوص كه خودم عضوش بودم ..با مرام وقتي اين بدن سه تا گول له برد و بچه ها رو با خنده ميگفتم تير خوردم باورشون نمي شد...چون ميخنديدم ..به اينكه اين جماعت بعدها به اين بي كله گي هاي ما ميخندن كه هيچ مسخرمون هم ميكنن آي گفتي ..ممد تركه بچه تبريز..سالاري بچه آبادان..كه جفتشون رفتن هوا با يه گول له خمپاره..اسفندياري و كاظم كبوتري بچه هاي آغاجاري كه خودم چشاشون رو بستم .....كاظم شريفات بچه خلف آباد...فولادوند و اسكافي بچه هاي بهبهان...حسين ديوونه بچه تهرون...كاظم مستعلي بچه مشهد..رضا روحاني رو بگو بچه تربت بود كپي بروس لي با اون چشاش بهش ميگفتي علي بربر ...به جون سهيل كلافه اماز اين همه بي مرامي و بيخبري بعضيها توي اين جماعت ...درد ما اينه كه جانماز آب نمي كشيم ... اصل اصليم ..خود خودمونيم..شايد يه خورده سنمون بالا رفته اما جنسمون عوض يا عوضي نشده.. 

.خلاصه امروز آخرين مطلب ارشادي مان را برايشان فرستاديم..مطالب ما و دوستان را كپي و پيست كرده و تحليل به ميل و آروغ فندقي ميكنند در حالي كه خود خواننده غالبا به راحتي مطالب ما را درك و تحليل ميكند و حكايت شرح بين و اظهر من الشمس است....ولي اين ناجناب تخم كفتر بلعيده مانند پرده هاي تعزيه خواني بر ديوار وبلاگش زده و بسيار ناشيانه  شروع به توصيف و تعبير آن ميكند...صحنه شكارگاه را بيابان....آهو را گراز و واژه ها را تماما غلط و غلو آميز تعبير و تفسير ميكند...به قول شما تا همين حالا هم بيش از كوپنش تحويلش گرفته و واكنش نشان داده ايم ..بيشتر تحويلش بگيريم ...به بازارش رونق داده ايم ...زيادي گنده ميشود...كل ايران  دو روز مشخص را جمكرانه گرفته و ميروند  البته منهاي برخي از دوستان خود بنده كه هفته اي يكبار را سالهاست كه ميروند تا مراد دلشان را بگيرند..يك روزي را صرف آمد و شد و زيارت ميكنند ولي ايشان يك روز ديگر را كه آنهم دروغ و عوام فريبي ديگريست..خلاصه هومن جان بهتر است براين ناخوانده مترود بشر بگذاريم و بگذريم كه ايشان را بيشتر خوش آيد.......موفق باشي دوست گرامي و عزيزم..

 هومن عزيز سري قبل منظورم يك سال و اندي پيش  هستش كه اين آدم از خدا بيخبر  هر روز ميگفت داره از سايت ميره تا يكي بياد بگه نرو...پيامي از روي گلايه براي من نوشت  و فرستاد كه هنوز دارم و از خوندنش آپانديس آدم عود ميكنه ، در اون نوشته بود..شما هر چي مي نويسيد در مورد منه..!!!؟ چرا همه اش نگاهتون به منه يا به من نگاه ميكنيد..!!!؟؟ نوشتم خب آدم به فلان چيز خودش هم در دستشوئي خيره ميشه ..تو چرا به خودت مي گيري و اعتراض ميكني...!!!بهش گفتم باور كن من اصلا تو رو نمي بينم كه بخوام نگاهت كنم...!!! يا حتي يك كلمه در موردت بنويسم....!! در اون موقع جمعي بودند كه هر كدومشون از نظر فكري وزنه اي بودند ..حتي در سطح كشوري....ولي حالا خيلي هاشون در اين وانفساي بي منطقي و رياكاري منافقان و هزار چهره گان براي در امان مانده از چنين پرده دري هايي حاشيه نشيني را به جاي ماندن در متن برگزيده اند ..خوب آثار چنين وضعيتي ظهور شب پره هايي از اين دست ميشه كه به اندك آگاهي و تعامل فكري اين جمع هم با حسادت و كينه نگاه مي كنند...گرچه نبايد از حسد حاسدان و يا كينه فرومايگان نسبت به مجموعه هاي گوهري غافل ماند...روزي كه اين آسمون جل برنده اعلام شد...از همان اول گفتم وبلاگش در حد يك صفحه اينترنتي هم نيست چه برسد به وبلاگ كه از اون روز كينه شتريش شروع شد !!!!چون يك  وبلاگ خوب ميتواند لخت باشد اما حرفهاي زيادي براي گفتن در دل خود جاي دهد و اين شد كه آن همه مباحث وبلاگ نويسي و شبكه هاي اجتماعي را طرح كردم و با همه دوستان آن روز به يك مباحثه جمعي پرداختيم تا به مبحث شبكه هاي اجتماعي و اما و اگر هايش رسيديم..همين حالا هم هستند وبلاگ هايي كه ميشود گفت مبناي كار خود را فريب و دغل قرار داده اند و قلم صاحب آن خالي از مركب انديشه است ..ولي ژست هاي آنچناني به خود ميگيرند....خلاصه اين نادان بيل و كلنگ به دست حتي همين بيل و كلنگ را هم درست استفاده نميكند و حكايت شاگرد بناي كار نابلدي را  دارد كه به خواست استاد بناي خود پائين ديوار ايستاده و آجر بالا مياندازد ..ولي دم غروب عده اي سر و دست و پا شكسته روي دست اوستاي معمار ميگذارد..بابا وقتي چيزي توي چنته نداري...وقتي لو رفته كي هستي...وقتي همه ما به كل دانش تو واقفيم...بيش از اين به خودت و ما زحمت نده اده ...اي گورمميش...خوش گلدي..گت گروم......

درود و سپاس از تحليل ساده و گويا و حضور هميشگي شما هومن عزيز 

همونطور كه به درستي گفتي همه ماها به نوعي با هم زواياي فكري و ديدگاهي داشته و داريم ..چون هر كدوم از ما به زبان ساده انساني هستيم با ديدگاه هاي خودمون..هيچ خوبي و بدي مطلق نيست ..اما اختلاف سليقه و زاويه فكري داشتن با هم بسيار متفاوته ازخيانت و كژانديشي و عوام فريبي ...شما خود از قديمي هاي اين سايت و البته از گوهري هاي صاحب قلم هستي...شايد خيلي وقتها با خيلي ها اختلاف سليقه و نگرش هم پيدا كردي ولي هيچوقت به اين پرده دري ها كشيده نشده(الا توسط همين آسمان جل كه خود شما و من هم هدفش بوديم) يادمه كه سال گذشته كه اين مفلوك و گمراه مادر زاد ميخواست از اين سايت اخراج بشه ..چه توهين هايي به بچه هاي اين سايت كه نكرد كه بخشي از اونها رو در افشاگري هام آوردم و چه آبرويي از خودش نبرد كه حاصلش جز افسردگي و مشكلات روحي و رواني خودش و گاهي  خنده و گاهي گريه اش نشد...يكي نيست بگه بابا اگه قرار باشه من و شما و يا تك تك افراد جامعه با هيچكي اختلاف سليقه نداشته باشيم يا برعكس كه ديگه   دنيا خيلي خيلي قشنگ بود اما هيچ چيز مطلق نيست الا ذات حق..همه چيز نسبي است...يكبار ميگه واژه هاي زبان انگليسي به 300000 هم نمي رسه ..بعدش كه ثابت ميكنيم نظرش غلط به جاي عذر خواهي يك چيز ديگه كه ربطي نداره علم ميكنه..ميگه 27 ساله جنگ تموم شده كه توي همين يك قلم هم كه با انگشت هم هر كسي ميتونه حساب كنه گند ميزنه...ميگه يگان خدمتي تو چي بوده... اده گودرز به شقايق چه ربطي داره!! آخه كدوم آدم احمقي در مورد سوابقش اون هم از اين نوع در فضاي مجازي حرف ميزنه كه ما دوميش باشيم ..حتي در فضاي واقعي هم نمي گه ..اون هم به يك منافق..!!! اين آسمون جل به هر خس و خاشاكي دست درازي ميكنه تا در درياي رسوائي هايي كه خودش سر خودش آورده غرق نشه...در كمال بي خبري و ناداني قدمت بادگيرهاي ايراني كه فقط در يزد نيست بلكه در چندين شهر امروزي و باستاني ايران پراكنده اند رو ششصد ، هفتصد سال !!!!! اعلام كرده و اونها رو متعلق به اعراب ميدونه....و ميگه پدران نظامي ما چرا اين كار رو نكردند ..جوابش واضحه ..بخاطر اينكه پدران ما مشغول خدمت بودند تا مادر امثال ايشان هر روز عروس يك اجنبي نشه؟؟؟

بطور معمول آمار بازديد هاي عادي حداكثر تا 350 و بندرت تا 400 مورد است پس موارد بالاتر را مورد تامل بدانيد علي الخصوص اگر اين ارقام در ساعات نيم روز نمايش داده شود و آمار از اين بالاتر نشان دهنده اين است كه صد در صد آمار آن وبلاگ به صورت مصنوعي بالا برده شده و اگر دائما بالاتر ازاين ارقام بود مخصوصا 500..600 يا هفتصد و بالاتر حتما و حتما حتما به آن شخص با ترديد نگاه كنيد ..چون اين حالات بعيد و تنها در مناسبتهاي خاص جزء موارد استثنائي و كمياب است علي الخصوص كه اين ارقام هر روز تكرارشوند..البته موتورهاي جستجوگر خارج سايت بواسطه شناسه كاپيوتر و آي پي اين كلك و ترفند را تشخيص ميدهند...و خود شرح مفصل بخوانيد از اين مجمل....همانطور كه در سطح جامعه واقعي همه تيپ آدم هست و احتياط ميكنيم تا ضربه و لطمه اي نخوريم..در اين نوع شبكه ها بايد احتياط بيشتري داشته باشيم چون فرد در پشت برنامه اي مجازي پنهان است..... با تشكر و سپاس از حضور دوست ارزشمندم و با عذر خواهي كه بيشتر با ضمير جمعي مطالب را بيان داشتم

يكي خوشبين است يا در ظاهر دوست دارد به مخاطبش علي الرغم نيتي كه از آن مخاطبش درك كرده يا سراغ دارد روي خوش نشان دهد !!! يكي ديگر نه !! سعي ميكند از اول واقع بين و صادقانه اين تعامل را پذيرفته يا رد كند..خلاصه شخصا اگر با كسي خوب نباشم يا از رفتار و نوع ارتباط او خوشم نيايد ..از دوست او و حتي دوست دوست او هم خوشم نمي آيد، چون كبوتر با كبوتر .باز با باز...هر چند كاري با هم نداشته يا نداريم اما اگر اين آقاي منافق را در ليست سياه قرار دادم هر كسي هم كه با وي همراه است يا نظر موافقي با وي دارد ..يا ميخواهد از آب گل آلود ماهي بگيرد براي پيش نيامدن مشكلات بعدي آنها را هم در كنار همين دوستشان و در ليست سياه قرار ميدهم..به اين ميگويند پيشگيري ....مخصوصا...مخصوصا كساني كه پروفايل هاي يكبار مصرف و بزن و در رو استفاده و درست ميكنند ...در اينجا براي آگاهي دوستان به چند نكته اشاره ميكنم كه در صورت مواجهه با آنها حتما با تفكر و تاملي بيشتر در صدد برقراري ارتباط برآيند...يكي : وبلاگهاي يكبار مصرف با اسامي مثل حميد حميدي ، مريم مريمي ، سعيد سعيدي، كاشف كاشفي ، و مانند اينها....يا وبلاگ هاي يكبار مصرفي كه در بخش معرفي خود با عجله و در هر قسمت حروف بيخودي يا علائم تعجب و سئوال ممتد يا مواردي نامفهوم و مشابه قرار ميدهند ..چون از نظر روانشناسي اين نوع افراد براي مخاطبشان كوچكترين ارزشي قائل نبوده يا نيستند و همين واقعيت براي مردد بودن نسبت به آنها  كافي است....به وبلاگهايي كه يكبار مصرف ولي با ژست مهربانانه و تعاريف اغراق آميز و تهوع آور  بصورت دفع الوقت و يكباره پيدا شده و شما را كارت باران يا كامنت باران ميكنند...

يكي از علوم انساني مي نويسد ، يكي از مهندسي ...يكي هم از مسائل روز..خوب همه در اين بازار تردد داريم ميبينيم...ميشنويم..ميخوانيم..درست يا غلط...كامل يا ناقص...اينجاست كه بايد گفت..آقا ، خانم ، استاد محترم ..اين مطلبي كه براي ما نوشتي به اين دليل درست يا غلط است..بنده با نظرم تاييد ، تاكيد ، اظهار شك ، يا كلا آنرا رد ميكنم..اگر عرضه پاسخگوئي در مقابل آنچه مينويسي داري...موظفي پاسخگوي خواننده باشي ..مگر اينكه مثل خيلي ها قسمت نظرات را ببندي...يا از قبل اعلام كني كه خود را موظف به پاسخگوئي نميداني...يا اين مطالب خصوصي است...يا اينكه اگر نظر بگذاريد بنده ميتوانم قبل از نمايش آن آنرا پاك كرده يا نمايش دهم..بابا همه چيز حساب و كتابي داره ..چارچوب داره...بنده تا ديروز موضوع وبلاگم اجتماعي و متنوع بود..امروز عاشقانه مينويسم..چون مخاطب مورد نظر و قدري كه مد نظرم در موضوع قبلي بود وجود نداره يا حداقل الان وجود ندارد...

گويا نمي تواند درك كند و بفهمد كه اينجا هر كسي رشته اي و شاخه اي را براي وبلاگ خود انتخاب كرده و مطلب ميزند...دوست داري بخوان ..نداري نخوان...حرف داري در چارچوب ادب و احترام بزن...نحرفي نداري ..ژست و قيافه روشنفكري گرفتنت به آدمي ميماند كه از شدت مصرف خوراكي هاي نفاخ به خود ميپيچد....نمونه اين آدم زياد است.....كه تا آسيبي جمعي را بدنبال ندارد ...حضور و مطالبشان به ما ربطي ندارد....طرف را ديده ايم هر روز آمار وبلاگش را به همان ترفند معروف نگهداشتن كليد اف پنج به صورت كاذب ..بالا نشان ميدهد و وقتي دوستانه به اين ويلاگر ديگر ميگويم مطالبت خوب ولي طوطي وار است اين مطالبي كه مي نويسي توليد محتوا نيست..جابجائي و سرقت محتوا است و بايد به گونه اي باشد كه موجب به حركت درآمدن افكار و گفتمان باشد...و ميتواني پاسخ اين سئوال بنده را بدهي يا ندهي كه هر كدام از اين دو حالت معنا و مفهومي دارد...مانند اين منافق كامنت ما را پاك ميكند....!!! وقي قسمت نظرات را باز ميگذاري نظر ميدهند واگر عرضه جواب دادن را نداري چرا اداي روشنفكري را در مياوري..!!!؟؟مگر هر كس وبلاگ زد بايد فيلسوف باشد...حال نبود ايرادي ندارد در تعامل با ديگران مي آموزد ..چه من باشم چه اين چه آن....يكه سال گذشته در قلب پست هاي مرتبط با شبكه هاي اجتماعي مفصلا اين واقعيت را با مشاركت دوستان به بحث گذاشتيم....يك زمان اسم اينگونه شبكه هاي اجتماعي ..سايت هاي دوست يابي بود..ولي به مرور در راستاي تكامل و فراگيري تفكر دهكده جهاني ..به شبكه هاي اجتماعي بدل شدند...كه مهمترين آرمان اين نوع شبكه ها...تعامل و تبادل افكار و بالا بردن سطح آگاهي مخاطبان (حداقل روي كاغذ) است.....

هر چه ميخواهيم اين فرد و گذشته و مسائل پشت پرده حضورش و جولان دادنش در ميان بچه هاي سايت را مورد اغماض قرار داده و به نوشتن و زندگي عادي خود برسيم ميبينم كه اين منافق دربدر شده نميگذارد....اين فرد همان فردي است كه هنوز كساني كه از او ضربه اخلاقي و ناموسي خورده اند..در وبلاگشان از دست اين آسمان جل شب و روز به درگاه خداوند ناله و نفرين دارند...اين فرد همان فردي است كه با دسيسه چيني و نفاق باعث كوچ اجباري عده اي وبلاگ نويس صاحب فلم و آبرو دار شد.....اين فرد همان آدمي است كه عادت معمولش سرقت مطالب از وبلاگهاي ديگر و مصادره به مطلوب آنها و حتي وارونه جلوه دادن مطالب آن وبلاگ ها بود...كه هر روز كپي آنها را در وبلاگش قرار ميداد و عده اي مانند خودش و حتي از طريق درست كردن وبلاگ هاي قلابي به به به و چه چه از خود وا ميداشت و با خيلي از وبلاگهاي پر تردد درگير بود..!!! اين فرد همان كسي است كه وقتي ميديد آمار وبلاگي بالاست و آرامشي حكم فرماست با تكيه كلام اينكه (چرا براي هم نوشابه باز ميكنيد) فريادش به آسمان بود اين منافق همان آدمي است كه زير عكسهاي پورنو ..از حسين و اسلام و شهادت مينوشت........ اين آسمان جل همان كسي است كه به دروغ ميگفت فارغ التحصيل رشته حقوق است تا از اين طريق هاله امنيتي در اطراف خود با واهانيدن ديگران بكشد...اين آدم همان كسي است كه بعد از درست كردن آن همه آشوب..رسما و حتي خصوصي بارها به غلط كردن گفتن افتاد...خلاصه اين آدم همون آدمه كه بخاطر عاري بودن فكر و انديشه اش از مفاهيم اجتماعي ..به شكستن قلم و بر دوش گرفتن بيل و كلنگ روي آورده  و پيشه كند و كاو را در پيش گرفته اما اينبار زمينه تاريخ باستان را انتخاب كرده ...كه در آنهم چون حرفي براي گفتن ندارد به تجسس در مطالب حال و گذشته اعضاء پرداخته ...و بدون درك و فهم غير اخلاقي بودن اين كار كه قابل پيگيري است ، به آلايش جو آرامش اين محيط روي آورده..... و

تا از فردا به جاي كند و كاو در تاريخ به فكر كند و كاوي در تعيين و كشف هويت واقعي شخص خودت در ميان پدران متعددت از ميان اعراب و بيگانگان باشي ، گرچه ما دور از اين جمع تمامي منافقين را...از حراميان و حرام زادگان ميدانيم.....ولي به تو منافق و حرامي بيل و كلنك به دست كندو كاو گر ميگويم ...كه در فرهنگ من امثال شما خائنان  و منافقان را به راحتي يك گوسفند سر مي برند كه ميتواني اين موضوع را در كند و كاوهايت بررسي كني...از آنجائي كه خودت و هر كس كه در وبلاگت پا گذاشته يا ميگذارد و كلا در يك جمله مفهومي نجاست وجودتان را از خود و دوستانمان دور ساخته ايم و همگي در ليست سياهمان انداخته شده و خواهيد شد ..به همين دليل ساده ديگر نيازي به پاسخگوئي مجدد به اراجيف و توهين هاي  بي سر و ته اتان كه خطاب به بنده و دوستانم كه همگي از بهترين ، با شعور ترين و با شخصيت ترينهاي صاحب قلم در سايت گوهر دشت هستند  نمي بينم ..تو هيچ چيز بيشتر از آنچه گفتم و افشاء نمودم نيستي (گر چه افشاگري با دوز پائين بود ، چرا كه با آدم هتاك و پرده در و منافق و بي اصل و نسب نميتوان با زبان و ادبيات معمول حرف زد..چرا كه كلوخ انداز را جواب سنگ است ...منافق يادت هست كه قبلا هم بارها به تو گفتم ....هر چند قديمي ترها منظورم را از اين مطالب دقيقا ميدانند چون مي دانند حكايت چيست و آنهايي هم كه نمي دانند بدانند كه هر وقت چيزي عمومي مطرح شد ..عمومي و البته به فراخور حال كوينده اش و به سياقي كه در شان اوست پاسخ داده ميشود )... پس ميتواني هر چقدر خود و خوانندگان و دوستان ناآگاهت ميخواهي وميخواهيد و صد البته  با افشاگري كه در مورد خودت كردم در وبلاگ خود بگوئي و بنويسي و خوش باشي ...اين آخرين پاسخ ما به دريوزه گي هاي يك منافق مسلم بوده...چرا كه حيفمان مي آيد صفحات حرمت دار و زيباي وبلاگمان را با مخاطب قرار دادن و پاسخگوئي به شما منافقان هزار چهره كثيف كنيم..

والسلام علي من التبع الهدي والجتنب عن الهوي

...كند و كاو تاريخ را بر عهده همان پدر به قول و ادعاي خودت ارتشيت بگذار كه نتوانسته كند و كاو موفقي با مادرت داشته باشد و در جواني رهايش ساخته...تو و تمامي دوستان ب..ي ن..امو..س تر از خودت سگ كه باشيد كه بخواهيد زلزله ايجاد كنيد آنچه زلزله ميخوانيد...آخرين پس لرزه هاي ضربات پيايي كوبش هاي ما است كه بخاطر بي عصمت كردن دختر هاي مردم در همين فضاي مجازي ، بر ماتحت خود و دوستانت نثار شده و ميشود..و فريادهاي درد آلود آن در خودت و هم پالگي هايت  چون زلزله اي در وهله اول به گوش خودت و انگشت شمار خوانندگان با پروفايل هاي قلابيت مي رسد...مگر جمله مغازه دار سر كوچه اتان كه راجع به تو به ديگران ميگويد يادت رفته ؟؟؟؟... حاصلش همين فريادهاي دريوزانه اي است...كه سر مي دهي....مطمئن باش بارها سهمگين تر و كوبنده تر از سري قيل ميتوانيم ..شما را به همان سوراخ ابتدائي كه از آن وارونه و با دو پا بيرون آمدي باز گردانيم...ضعيفه مادري است كه به همان دلايل مشخص از پدر ششمت به دلايل مشخص جدا شد..!!! ما به ضرباتي كه به پيكر تو ، دوستانت و يارانت كه همين الان در اطراف اين سايت پراكنده اند (هرچند شناخته شده و با پروفايل هاي متعدد قلابي) و از دردي كه به جان و ماتحتشان وارد كرديم واقفيم و به شدت ضربات و لطماتي كه خورديد آگاهيم و به آنها و خودت حق ميدهيم كه سايه مارا با تير بزنيد....اين مملكت..نگاهبانان و مردان  و مرزداران واقعي خود را دارد ..سپاهي و ارتشي و بسيجي و عشاير و شخصي اش توفيري نميكند...دور از جان ايراني ها و اين جمع به منافقان و ابنه اي هايي امثال تو كه به قول زن بدبختت ... مجهول الوالد والولد هستيد نيازي ندارد...از آنجا كه به شاش و سرگين شتر و بسياري از احشام ديگر و بوي آن عادت داري..قبل از خروج و رفتنت از اين سايت بارها به اندام خوشگل و نامردانه ات ش...اش..ي.د..ه و ر...ي..د..يم..م.... و گويا به جانت مزه كرده...اگر اين چند سطر را نوشتم فقط به اين خاطر بود كه با زاويه اي مشخص به هويت واقعيت اشاره كنم تا حساب دستتان بيايد و ديگران نا آگاه و بيخبر بدانند كه كيستي ..!!!؟؟

با درود بر شما دوست صاحب قلم خراساني ام

گويا اين عرب شاش شتر خور كه به  اين فرهنگ و نوازش روا داشته شده به خود و مادرش توسط اعراب باديه نشين افتخار كرده  و مي كند و در روزهاي آخر حضور منحوسش در اين سايت مي گفت(..من هم پدرم ارتشي است..) فراموش كرده كه ما مدتهاست  ميدانيم كه او همان مروج منافق (چرا دروغ ، چرا خيانت )معروف است كه توسط دوست دختري كه براي مدتي به خيال اينكه مرد است به عقدش درآمده بود !!! چگونه همانند اتوبانهاي شش بانده جنوب تهران و ورامين آسفالت شده و پته تمامي بي شرفي ها و بي آبروئي هاي خانوادگي اش روي داريه افشاگري هاي  همان زن ريخته شد !!؟؟ زني كه مدتها شاهد بي غيرتي هاي بيشمارش بود ، زني كه از دستش كتك خورده و دستش شكسته بود چون آقا شيشه و مواد مخدر زده بود.. چرا كه از همين خانوم تلكه كرده و پول تو جيبي اش ره طلب كرده و  ميخواست..و  همين اواخر حضورش با التماس از او براي رسوا نكردنش به خانه دوست هم كيش و خير سر متاهلش كه در همان زمان شده بود نماينده پيام رسانش  پناه برده و در نهايت پشت بام خانه اشان آخرين پناهگاهش شد تا از شر اين افاگري ها خلاصي يابد كه تصاوير و عكسها و اقوال و غلط كردم گوئي هاي ايشان تماما موجود است و از طريق همين دوست جاني اش پيامها را به اين سايت مخابره مي كرد....و فرياد ميزد كه بخدا آن دوست خانمش كه تصاوير لحظات خلوتشان توس خودش رو نمائي مي شد اشتباه ديده (دو جنسيتي نيست) و مرد است و حتي قسم ميخوردي كه ميداني پدر و مادرت كيست !!!؟؟ و قصد داشتي براي اثبات اين موضوع با ترتيب دادن مهماني ..در حضور تعدادي از بچه هاي سايت كه دعوت كرده بود از جمله خود من .. شلوار از ..ك..و..نه ..بارها در جواني و نوجواني به گ..ا رفته ات پائين بكشي....تا به همه نشان دهد نشاني هر چند ناچيز از مردي در وجودت هست و البته دو جنسيتي نيستي...!!!؟؟بدبخت برو در همان بيابان هاي اطراف ورامين و پيشوا.....به دادن هاي سخاوت مندانه ات برس...اسلام شناسي پيشكشت !!! از حسين و دين و مرام گفتنت پيشكشت...تك تك اين اسامي و واژه ها حتي براي غير مسلمانان حرمت دارد چه برسد از دهان آلوده به شاش شطر ..حرام لقمه و حرام زاده اي چون  تو... كند و كاو گر منافق جاري و بيان شود...

تمام زیبایی ها و خوشی های دنیا دونفره لذت بخش تر میشه
مثل قدم زدن روی شن های ساحل
قرار گرفتن در معرض خنکای نسیم
تماشای امواج دریا
حتی تنهایی هم دونفره اش قشنگ تر است 

وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يَـرِه وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يـَرِه 

وَخـهِ وَخـهِ وَخهِ يَـرِه وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يـَرِه 

وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يَـرِه وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يـَرِه 

وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يَـرِه وَخـهِ وَخـهِ وَخـهِ يـَرِه 

اَز بَـس رو مُــو كيليد كِــرد

آي نَـنَـهِ آي نَـنَـهِ مُـو ديگـــِ زَن نُـمُـوخوام زَنِ اَلـپَـر نُـمُـوخوام

اَز بَـس رو مُــو كيليد كِـرد. مُـخِ مُـورِِِه تيليت كِـرد 

اَز بَـس رو مُـو كيليد كِـرد. مُـخِ مُـورِه ديليت كِـرد

آي نَـنَـه دِرُم ديـوِنـهِ مُـورُم خـانَـمان ديگــِ نُُـمُـورُوم

نَـنَـهِ دِرُم ديـوِنـهِ مُـورُم خـانَـمان ديگــِ نُُـمُـورُوم

خِـنِـه نَـگو بُـوگو دِيـوِنـهِ خِـنِـه هَركي ميـهِ ديوِنـهِ مِـرِه

اَز بَـس به مُـو بَـند كِـردي كه الان مُـخُـوم هَـنگ كِـردِه

خُـودِشـهِ به مُـو بَـند كِـرد عَـرصَـه رِه بِـرِم تَـنگ كِـرد

گُـفت مُـورِه دوسُـم دِرِه از اولش به مُـو جَـنگ كِـرد

مِـشَـد بِـرِم تَـنگِــ هااا... خِـنَـمان كه جَنگــِ هااا...

دِلِـمُـو شيشه مِـمِـنِـو و دِل يارُم مِـثلِ سَـنگـهِ

آموزش زبان مشهدي

فِشوک: کسی که آبریزش بینی داره 

شاس: همون اوسگول خودمون 

ناس: مواد مخدر که فقط تو مشهد پیدا میشه. زیر لب میزارن، سبزه 

چغوک: گنجشک ، به آدمی که ریزه باشه هم گفته میشه 

دولخ: گرد و خاک ، به طوفان و باد هم گفته میشه

شله: غذای ناموسی

فَلَکه = میدان

میلان = کوچه

یَره، یره‌گِه = یارو

موساکوتقی : قُمری

آق‌میرزا: شوهرخواهر

زلفی ِ در: شب‌بند ِ در

وَرچُپّـِه: برعکس

مکُش مرگِ ما: اعیانی، شیک

ناخن‌جـِلـِّه: نیشگون

پیشینگ: ریختن ناخواسته مایعات روی لباس

به تهران ميگن پاريس كوچولو

ﺑﻪ اردبیل ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺎﺭﯾﺲ کوچولو...

ﺑﻪ علی آباد کتول ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺎﺭﯾﺲ کوچولو...

ﺑﻪ شیراز ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺎﺭﯾﺲ کوچولو...

به بجنورد میگن پاریس کوچولو...

ﮐﻼ ﺑﺎ ﻫﺮﮐﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺎﺭﯾﺲ کوچولو.....

ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﺭﯾﺴﯽ ﻫﺎ
ﺑﻪ ﺷﻬﺮﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ: "مشهد کوچولو"بــــــــــــــعــــــــــــلــــــــــــــه

كل ايران سراي من است ، وهر تكه از ايران چون اعضاء يك پيكرند..چو عضوي بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار...ممنون از ميهن پرستي و عشق به وطن شما دوست صاحب قلم خراسانيم...

سلام از ما بر بانوي صفا و آرامش معصومه نازنين

 زحمت كشيديد با اين مطالب و گل زيبا شما خودتون گل هستيد و يكي از گوهرهاي اين دشت اميدوارم  مثل هميشه دوستان خود رو از  حرمت حضور و وجود ارزشمندتون بهره مند كنيد

رخ پيش از آفتاب مكن عاري از نقاب

ترسم كه نماز صبح جهاني قضا كني

پاسبان مردي به ره ديد و بگفتا کيستي؟
گفت:فردي بي خيال ، فارغي آزاده ام

گفت : از بهر چه مي رقصي !  بشکن مي زني ؟
گفت : چون داراي شور و شوق فوق العاده ام

گفت : اهل خاک پاک اصفهاني يا اراک ؟
گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام

گفت : خيلي شاد هستي ، باده لابد خورده اي
گفت : هم از باده خور بيزارم ، هم از باده ام

گفت : از جام وصال نازنيني سرخوشي ؟
گفت : از شهوت پرستي هم دگر افتاده ام

گفت : پس شايد قماري کرده اي ، پولي برده اي
گفت :من در راه برد و باخت پا ننهاده ام

گفت : پولي از دکان يا خانه اي کش رفته اي ؟
گفت : دزدي هم نمي چسبد به وضع ساده ام

گفت : آخر هيچ سرگرمي نداري روز و شب ؟
گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام

گفت : لابد ثروتي داري و دلشادي به پول ؟
گفت : من مستضعف و مسکين مادر زاده ام

گفت : آيا راستي آهي نداري در بساط ؟
گفت : خود پيداست اين از وصله ي لباده ام

گفت : گويا کارمند ساد ه اي يا کارگر ؟
گفت : بيکارم ولي از بهر کار آماده ام

گفت : بيکاري و بي پولي ؟ پس 
اين شادي ز چيست ؟!

گفت : يک زن داشتم ،
اينک طلاقش داده ام

سلام داداش سهيل

صفا آوردي با مرام...قدمت روي چشم ما..خوبيم به صفا و مرام دوستاني مثل شما..غمت رو نبينم