الف - يكي از واقعيت هاي روزمره در زندگي ما اينه كه به خاطر نگراني از تاثيري كه بر ديگران ميگذاريم !! غالبا گرايش به اين باور داريم كه همين ديگران دور و برمون يا حتي آدماي فرضي غيرحاضر ... بيش از حد واقعي اون ... به ما و احيانا كارهامون توجه دارن ...و خود اين باور غلط باعث واكنش هاي بعضا غلطي ميشه كه تاثيراتش معمولا خارج از كنترل ما ميشه ( در پست قبل به اين مقوله با عنوان اثر نورافكن اشاره كردم ) .
ب - در عين حال گرايش به اين باور داريم كه هيجان هاي ما واضح و شفاف تر از اونيه كه در واقع هست !! ( به اين گرايش خطاپنداشت شفافيت گفتيم )
اما همه مطالب قبلي پيش در آمدي بر شناخت خود پنداره هاي ما ((self concepts بود ...اما همين خودپنداره ها يا باور هائي كه نسبت به خودمون داريم ..جزئيات زياد و مفهومي دارن كه ترجيحا به اختصار و فهرست وار به اونها اشاره اي مي كنم ...
خودپنداره : موسوم به (من كي هستم ؟)
تا به اين خودپنداره ميرسيم سئوال هاي زيادي در ذهنمون و راجع به خودمون صف مي كشن ...
* اينكه خودمون رو چقدر و ، تا چه اندازه مي شناسيم ؟
* چه چيز يا چيزهائي خودپنداره هاي ما رو تعيين ميكنه ؟
همه امون راه هاي زيادي براي تكميل جمله اي مثل " من .....هستم " داريم ....( ميشه بگين 5 مورد از جواب هاي ممكن شما در مقابل چنين پرسش هائي چيه ؟ )
اگه جواب اين سئوال ها رو دادين ...همه رو كنار هم بزارين ...مجموع جواب هاي شما روي هم خودپنداره ي شما رو تعريف مي كنن ...
- در مركز دنيامون حس و خودپنداره اي داريم موسوم به :
" حس خويشتن يا خود ما "
مهمترين جنبه وجودي خودتون ( خود ) شما هستين ..مي پرسيد چرا ..!!؟ معلومه ...!! چون شما مي دونيد چه
كسي هستين ...جنسيت اتون چيه ...و احساس ها و خاطرات چه كسي رو تجربه مي كنين ... جالبه بدونين كه پژوهشگران و محققان حوزه عصب شناسي براي كشف منشا اين حس خويشتن يا خود در درون ما ، با جديت مشغول كار و بررسي فعاليت هاي مغز هستن ..كه در حقيقت زيربناي احساس پيوسته و مداوم خود بودن ما رو تشكيل مي ده ....شايد بگين نتيجه اش تا حالا چي بوده ؟؟؟ راستش تا همين جاش ...بعضي مطالعات ..حكايت از نقش نيمكره راست مغزمون داره ...كافيه نيمكره راستمون رو بخوابونيم !!!!( چپ چپ نيگاه نكنين ..اين كار رو با تزريق داروي بيهوشي به سرخ رگ سبات سمت راستمون انجام ميديم ...) و بعدش متوجه ميشيم كه واي دده ..احتمالا در بازشناسي چهره خودمون مشكل پيدا ميكنيم ...!! در نتيجه هر بيماري با آسيب ديدگي نيمكره راست نمي تونه تشخيص بده كه دست چپش مال اونه ...!!!؟؟؟و يا تحت كنترلش قرار داره ...!!!؟ دو نفر از همين محققين متوجه شدن كه " قشر جلو پيشاني مياني " ، يعني يك مسير نوروني واقع در
شكاف بين نيمكره هاي مغز درست پشت چشماتونه كه ظاهرا كمك ميكنه تا حس خويشتن شما يكپارچه بشه ...!!! در نتيجه بايد بگيم وقتي درباره خودتون فكر مي كنين ..اين مسير فعال تر ميشه...... درسي كه از اين قسمت گرفته و نتيجه گيري ميشه اينه كه عناصر تشكيل دهنده خودپنداره ي شما ، تشكيل دهنده باور هاي خاصيه كه خودتون رو با اونها توصيف يا تعريف ميكنين..و اين مجموعه عناصر و باورها " طرحواره هاي خود " (self schemas) شما هستن ...
اگه بخوايم به زبوني ساده تر بگيم اين طرحواره ها الگوهاي ذهني اي هستن كه تك تك ما به كمك اونها دنياي خودمون رو شكل داده و سازماندهي ميكنيم ... طرحواره هاي خود ما - يا همون ادراكات ما از خودمون ...به عنوان يه آدم ورزشكار ، چاق ، زيرك ، وبلاگر !!!! نويسنده !!! علامه دهر !!!؟؟يا هر چيز ديگه اي - به شدت بر نحوه ي ادراك ، به خاطر سپاري ، و ارزيابي ديگران از ما و حتي خودمون نسبت به خودمون تاثير ميگزارن ... پس مي تونيم بگيم : اگه ، ورزش بخش محوري و مركزي خودپنداره شما باشه ( اگه ورزشكار بودن يكي از " طرحواره هاي خود " شما باشه ) موجب ميشه تا به بدن و مهارت هاي ديگرون بيشتر توجه كنين ..!!!! به همين دليل گفته شده تجارب مرتبط با مسابقات ورزشي رو به سرعت يادآوري ميكنين ..و نكته اينجاست كه از اطلاعاتي كه با طرحواره خوتون هماهنگ باشه استقبال ميكنين ...!! اين همه فك زدم كه بگم اون دسته از طرحواره هاي خودِي كه خودپنداره ما رو مي سازه در ساماندهي و بازيابي تجاربمون به ما كمك و ياري مي كنه .....
اين همه در مورد خودها و خويشتن گفتم و خونديم ..ولي حيفه در مورد يك نوع خودپنداره ديگه موسوم به " خودهاي احتمالي " كه در اينجور فضاها بيشتر با اون سر و كار داريم حرف نزنم و ننويسم ...!!!؟؟
خودهاي احتمالي (possible selves)
خودپنداره هاي ما نه فقط " طرحواره هاي خود " ما راجع به كسيه كه در حال حاضر هستيم ، بلكه درباره ي كسيه كه احتمال داره باشيم " خودهاي احتمالي ما " رو هم شامل ميشه ..( مثل ، همين آواتورهائي كه روي وبلاگمون گذاشته و با تلاش سعي در پيدا كردن قالب و شكل اونها رو داريم و حتي گاهي موجب مي شيم ديگرون همين خطا رو در تشخيص شخصيت ما داشته باشن ...و نمونه هاش در اين دنياي مجازي الا ماشالا وجود داشته و به چشم ميخوره ... محققان در حدود 30 سال پيش متوجه شدن كه خودهاي احتمالي ما (دقيقا مثل خيلي از آدمهاي همين دنياي مجازي و نقاب هاي روي صورت هاشون ) شامل روياهاي ما درباره ي خوديه كه خواب تبديل شدن به اون رو مي بينيم ...!!! مثل : خود بازيگر ،خود زيبا ، خود سخنور ، خود نويسنده ، خود پر طرفدار يا هوادار ، خود ثروتمند ، خود لاغر و قلمي ، و نمونه فراوونش ..خود به شدت مورد علاقه و مهربون .... - به اينها مي تونيد .. خود هايي رو اضافه كنين كه از تبديل شدن به اونها بيم داريم _مثل خود بيكار ، خود طرد شده ، خود شكست خورده در درس و مشق و دانشگاه .....شايد در آخر از من بپرسين كه نقش يا تاثير اين قبيل خودهاي ممكن چيه ...؟؟ در يك جمله مي تونم بگم اين نوع خودپنداره يا خود انگاره ها به كمك ساختن تصوير يا تصاوير ذهني از زندگي و آينده اي كه آرزوي اون رو داريم به ما انگيزه ميدن ....
پايان قسمت دوم ----< بيخيال نشين چون ادامه داره
نگارنده عاشق دريا
فردين
صبح جمعه
1394/5/9
ساعت 4
بيا آرام جانم ..دلــت بـر... مـا نمـیسـوزد ، سبب چیست..؟
پنجره و چشماي خسته از اين همه تكرار رو ببند و آروم بخواب كه شهرمون در امن و امانه
663154 بازدید
106 بازدید امروز
291 بازدید دیروز
2221 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian